ثَری
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 13 تير 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی

ثری.

[ ث َ را ]
(ع اِ)

(این ماده مثل این مینماید که از تر مقابل خشک فارسی مأخوذ است).
تری زمین.
رطوبت.

|| خاک نمناک یا خاکی که اگر تر گردانند چفسنده نگردد.
خاک نم دار.
خاک نمگن.

|| زیر زمین.
زمین.
خاک

چو خورشید از پرده بالا گرفت
جهان از ثری تا ثریا گرفت
فردوسی

نور حسی میکشد سوی ثری
نور حقش می برد سوی علا
مولوی

- از ثری تا به ثریا:
از زیر زمین تا بالای آسمان.

از ثری تا به ثریّا به عبودیّت او
همه در ذکر و مناجات و قیامند و قعود
سعدی

- طابَ ثَراه:
پاک باد خاک او.

|| شهر ثری:
ماهی که باران آید و نبات بدمد.
اصمعی گوید عرب گویند:
شهر ثری و شهر تری و شهر ثری و شهر قرعی:
أی تمطر اولاً
ثم یطلع النبات
فترویه
ثم یطول
فترعاه.
الغنم.

|| خیر.
نیکوئی.
احسان.

|| خوی.
عرق.
ج، اثراء.