انطلاق
انطلاق.
[ اِ طِ ]
(ع مص)
رفتن.
بشدن.
|| گشاده گردیدن روی و پیدا شدن بشاشت.
پیدا شدن انبساط در چهره.
گشاده رو شدن.
|| رها شدن.
|| انطلق به (مجهولاً) برده شد.
|| انطلاق لسان; گشاده زبانی.
||
(اِمص)
گشاده رویی.
از جبین سلطان آثار بشر و انطلاق و مکارم اخلاق معاینه دیدند.
(جهانگشای جوینی).