شاذّ.
[ شاذذ]
(ع ص)
نادر. (منتهی الأَرَب).
کمیاب . دیریاب . دشواریاب . تنگ یاب . عزیز. منفرد. (اقرب الموارد).
ج ، شَواذّ. (اقرب الموارد).
قلیل . اندک و کم عدد از مردم . (منتهی الارب).
ج ، شُذّاذ. (اقرب الموارد).
|| تنها مانده . (غیاث).
جداشده . (آنندراج).
تنها و غریب . (منتهی الارب).
بیگانه از قبیله . (اقرب الموارد).
ج ، شُذّاذ.
|| پراکنده . (منتهی الارب).
متفرق . (اقرب الموارد).
ج ، شُذّان . [ ش ُ ذ ذ ].
|| متفرد. (اقرب الموارد).
مقابل مطرد.
|| (اصطلاح صرف) به اصطلاح صرفیان لفظی که خلاف «قیاس» بود، یعنی مطابق قوانین و قواعد کلّیّه نباشد. (غیاث) (آنندراج).
نزد علمای صرف و نحو عبارت است از آنچه مخالف «قیاس» باشد فراوان استعمال شود یا اندک . (کشاف اصطلاحات الفنون) (تعریفات).
و آنچه استعمالش اندک بود «نادر» خوانند، مخالف قیاس باشد یا نه . (کشاف اصطلاحات الفنون).
ودر بحر المواج آمده است که کلامِ وارد قبل از وضع قواعد نحوی اگر خلاف قاعدۀ کلّی یا قول جمهور باشد «شاذ» است به خلاف کلامِ وارد بعد از وضع قواعد نحوی که اگر خلاف قاعدۀ کلّی باشد «ممنوع» و اگر خلاف قول جمهور باشد «شاذّ» نامند. (کشاف اصطلاحات الفنون).
«شاذّ» دو نوع است «مقبول» و «مردود». «مقبول» آن است که مخالف «قیاس» و در نزد فصیحان و بلیغان پذیرفته بود و «مردود» آنکه پذیرفته نبود و فرق میان «شاذّ» و «نادر» و «ضعیف» آنکه «شاذّ» در سخنِ عرب فراوان است لیکن بخلاف «قیاس» است و «نادر» آنکه اندک و مطابق «قیاس» است و «ضعیف» آنکه حکمش به ثبوت نرسیده باشد. (تعریفات).
|| و در علم حدیث و اصطلاح درایه عبارت است از حدیثی که عُدول روایت کنند بر خلاف آنچه دیگران روایت کرده باشند. (نفائس الفنون).
در کشاف اصطلاحات الفنون آمده است : «شاذّ» نزد محدّثان حدیثی است که راوی آن مقبول بود و روایتش خلاف روایت کسی باشد اولی از وی ، که آن را معتمد خوانند، و گویند «شاذّ» آن است که راوی آن ثقه باشد اما در قول خود مخالف جماعت ثقات بود به زیادتی یا نقصانی . جلیلی و حفاظ حدیث بر آنند که «شاذّ» آن است که تنها یک سند داشته باشد، ثقه بود یا نه ، و آنچه از جز ثقه بود متروک است و آنچه از ثقه بود در آن توقف کنند و به آن احتجاج نکنند. و در حواشی شرح نخبه آمده است که «شاذّ» را تفسیرها است :
اوّل آنچه قول راوی در آن خلاف قول کسی باشد راجح تر از وی.
دوم آنچه راوی آن مقبول باشد و قول او خلاف کسی باشد اولی از وی و مقبول اعمّ است از ثقه و صدوق که غیر از ثقه است.
سوم آنچه راوی آن ثقه باشد و روایت او خلاف روایت اوثق از وی. و این اخص از دوم است کما اینکه دوم اخص از اول است.
چهارم آنچه سوء حفظ لازمۀ راوی آن باشد در همۀ حالات او. پس اگر سوء حفظ عارضی باشد حدیث را «مختلط» نامند و مراد از سوء حفظ رجحان یافتن جانب اصابت است بر جانب غلط.
پنجم آنچه شیخی در آن متفرد بود.
ششم آنچه ثقه در آن متفرد بود و او را متابعی نباشد.
هفتم (و آن را شافعی گوید) آنچه ثقه روایت کرده باشد مخالف روایت مردم . (از کشّاف اصطلاحات الفنون).
و رجوع به حدیث و حدیث شاذّ و تقسیمات اخبار ذیل احمد بن موسی بن طاوس شود.
|| (اصطلاح علم قرائت) در اتقان آمده است که «شاذّ» در قرائت آن است که سندش صحیح نباشد مانند قرائت (ملک یوم الدین) به صیغۀ ماضی و منصوب آوردن (یوم) و قرائت (ایاک تُعبَدُ) به صیغۀ مخاطب مجهول. (از کشاف اصطلاحات الفنون).