کَظم
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
پنج شنبه 2 مرداد 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

کَظم.
(
ع مص)

- فروخوردن خشم.

- نگاهداری کردن خشم خود و روی برنگردانیدن و خشم نکردن.
کظوم.
-
کظم غیظ :
فروخوردن خشم.
-
کظم غیظ کردن :
فروخوردن و فرونشاندن خشم.
-
کظم کردن :
فرونشاندن خشم.

- قفل کردن در.

- برآوردن و بند کردن جوی.

-
بند کردن روزن را.

-
پرکردن مشک و بستن در آن.
منه کظم القربة.

-
باز ایستادن شتر از نشخوار و نشخوار نکردن.

-
ساکت شدن و خاموش گردیدن.
و در این معنی است : کظم کظوماً بصیغۀ مجهول.