یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (3) القلم *** إِلَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (6) التّین *** إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (8) فصّلت *** إِلَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (25) الإنشقاق *** ممنون. [ م َ ] مرد سست. || مرد توانا. از اضداد است. || بهترین و اقصی از هر چیزی که نزد کسی باشد. بهترین از هر چیزی که نزد کسی باشد. || بریده شده. قطع شده. مقطوع. پَرِّ من بگشای تا بیرون پَرَم - اجر غیرممنون; انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات لهم اجر غیرممنون. - اجر ناممنون; بعد از این از اجر ناممنون بده || نعمت داده شده و منّت نهاده شده. احسان کرده شده. سپاسدار. سپاسگزار. سپاس پذیر. - غیرممنون; کریمانه بخشی و منّت نخواهی غیرممنون شناس بخششِ او - ممنون شدن; - ممنون کردن; - امثال: دارم و نمیدهم، ممنون هم باش. |
|||
|