اردی.
[ اَ / اُ ]
(اِ)
مخفف اردی بهشت باشد.
و آن نام ماه دویم است از سال شمسی.
|| روز سیم ماه فارسی.
|| (اِخ) فرشتۀ مدبر کوهها.
این کلمه در اوستا اَرتَه است.
رجوع به ارتا و اردا و اردی بهشت شود.
اردی بهشت.
[ اَ / اُ ب ِ هِ ]
(اِ)
در اوستا، اَشَه وَهیشتَه
و در پهلوی اُرت وَهیشت
مرکب از دو جزء است:
اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس.
دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست
و کلمۀ مرکب به معنی بهترین راستی است.
مؤلف برهان آرد:
معنی ترکیبی این لغت به معنی مانند بهشت باشد چه ارد به معنی شبیه و مانند آمده است و چون این ماه وسط فصل بهار است و نباتات در غایت نشو و نما و گلها و ریاحین تمام شکفته و هوا در نهایت اعتدال، بنابراین اردیبهشت خوانند (!).
رجوع به شمس اللغات و جهانگیری و غیاث اللغات شود.
و بیرونی در آثارالباقیه آرد:
و معنی هذا الاسم الصدقُ خیر و قیل بل هُو منتهی الخیر.
|| (اِخ) نام یکی از امشاسپندان در آئین ایرانیان باستان که در جهانِ مینوی نمایندۀ پاکی و تقدس و قانون ایزدی اهورمزدا است و در جهان خاکی نگهبانی آتش با اوست و نیز نگهبانی دومین ماه هر سال و سومین روز هر ماه بدو سپرده است.
بقول بندهشن (فصل ٢٧) گل مرزنگوش به او اختصاص دارد.
ایزد آذر و ایزد سروش و ایزد بهرام از یاران اردی بهشت شمرده شده اند
و ایندرا که بقول بندهش و دینکرت، دیو فریفتار و گمراه کننده است، دشمن بزرگ و رقیب او است.
در گاتها اردیبهشت در میان امشاسپندان رتبۀ اول را دارا است ولی در دیگر بخشهای اوستا رتبۀ او پس از بهمن است.
مؤلف برهان آرد:
نام فرشته ای است که محافظت کوهها کند و تدبیر امور و مصالح ماه اردیبهشت تعلق بدو دارد ...
در این روز نیک است به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن و به جنگ و کارزار شدن - انتهی.
و در شمس اللغات آمده است:
فرشته ای که تدبیر کوهها و روز اردی بهشت بدو متعلق است و او ربّ النّهار [ ظ: النار ] است.
و رجوع به جهانگیری شود.
بیرونی در آثارالباقیه آرد:
اردیبهشت هو ملک النار و النور و هما یناسبانه و قد وکّله الله بذلک و بازالة العلل و الامراض بالأدویة والاغذیة و باظهار الصدق من الکذب و المحق من المبطل بالایمان التی ذکروا انّها بینة فی الابستا.
|| (اِ)
اسم ماهی است در تاریخ یزدجردی.
ماه دویم از سال شمسی.
و آن میانۀ فروردین ماه و خردادماه است.
ماه دوم بهار.
مدّت بودن آفتاب در برج ثور.
مدت ماندن آفتاب در برج ثور.
ثور: آفتاب اندرین ماه بر دور راست در برج ثور باشد و میانۀ بهار بود.
و آن مطابق است با ثور عربی و نیسان سریانی و افلیریوس (اوریل) (Avril) اروپائی (افليريوس رومي از دهم فروردين است تا دهم ارديبهشت.) و جیهۀ هندی (غياث اللغات) و دارای سی و یک روز است.
|| روز سیم از هر ماه شمسی.
سوم روز ماه.
بیرونی در فهرست روزهای ایرانی روز سوم را اردی بهشت
و در سغدی ارداخوشت
و در خوارزمی اردوشت یاد کرده است.
زرتشتیان ایران نیز آنرا اردیبهشت گویند.
محسن فیض در رسالۀ نوروز و سی روز ماه پارسیان بنقل روایت معلی بن خنیس از امام جعفر صادق (ع) آرد:
سیوم [ روز ] اردیبهشت، و این فرشته ای است موکل بر بیماری و شفاء. فارسیان میگویند روزی سنگین است و ما میگوئیم روزی است بد که نحوست آن مستمر است. پرهیز کنید در آن روز از جمیع حاجتها و کارها و داخل مجلس سلطان مشوید و خرید و فروخت و تزویج مکنید و حاجت مخواهید و کسی را تکلیف قضای حاجت خود مکنید و در آن روز خود را حفظ کنید و از اعمال سلطان پرهیز نمائید و تصدق کنید بقدر امکان. بدرستی که هرکس در این روز بیمار شود بیم هلاک هست. این روزی است که بیرون کرد خدای تعالی آدم و حوا را از بهشت و لباس بهشت از ایشان کنده شد. هرکس در این روز سفر کند قطاع الطریق به او برمیخورد البته.
|| آتش. نار.
بسوزد تنش را به اردی بهشت
روانش نیابدخوشی در بهشت
زرتشت بهرام
مؤلف شمس اللغات پس از نقل بیت فوق گوید:
اما به معنی فرشتۀ موکل نار نیز به اندک تکلف راست می آید - انتهی.
چنانکه گفته شد در جهان خاکی نگهبانی آتش به اردیبهشت سپرده است.
رجوع به مجلۀ مهر سال هفتم شمار٣ ۀ (( نامهای دوازده ماه )) به قلم پورداود و روزشماری در ایران باستان تألیف دکتر معین (انتشارات انجمن ایرانشناسی شمارۀ ٤) و ایران باستان تألیف پیرنیا ص ٢٦٨٣ و ٢٦٨٤ و خرده اوستا تألیف پورداود ص ٢٠٩ شود.
اردی بهشتگان.
[ اَ / اُ ب ِ هِ ]
(اِ مرکب)
بنابر قاعدۀ کلیه که نزد پارسیان مقرر است که چون نام روز با نام ماه موافق آید آن روز را عید گیرند. در روز سوم از ماه اردیبهشت عید کنند و جشن نمایند و آن را جشن اردیبهشتگان خوانند.
و بیرونی در آثارالباقیه آرد:
اردیبهشت ماه، الیوم الثالث منه و هو روز اردیبهشت ماه عید یسمی اردیبهشتکان لاتفاق الاسمین.
رجوع به یشتها تألیف پورداود ج ١ ص ٩٢ شود.