یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان موسُولینی. بنیتو. متولد 1883 م. در پرداپیو (یکی از ایالات ایتالیا). دیکتاتور و رجل سیاسی ایتالیا در سالهای بین 1922 تا 1945. وی فرزند یک آهنگر انقلابی بود. و خودش چون مانند پدرش افکار انقلابی داشت؛ در اوان جوانی به سویس فراری و پناهنده شد و بعداً به ایتالیا بازگشت و روزنامۀ آوانتی را با نحوۀ افکار سوسیالیستی انتشار داد. در دوران جنگ بین الملل اوّل (1914-1918 م.) روزنامۀ پوپولو دیتالیا (ملت ایتالیا) را انتشار داد. در سال 1919 طرح حزب فاشیست را ریخت و از این تاریخ به نام دوچه (رهبر) نامیده شد و از سال 1924 به عنوان صدراعظم ایتالیا زمام امور کشور را به دست گرفت و نوعی حکومت دیسیپلینی و اختناق شدید را به وجود آورد و تا سال 1943 به همین سمت باقی بود که در ژوئیۀ این سال از حکومت خلع و محبوس گردید. پس از مدّتی به وسیلۀ تعدادی از چتربازان آلمانی از زندان فراری داده شده و به شمال ایتالیا برده شد و در آنجا نوعی حکومت جمهوری تحت رهبری حزب فاشیست برقرار ساخت. بالاخره در آوریل سال 1945 به دست میهن پرستان ضد فاشیست ایتالیائی گرفتار و تیرباران گردید و مدّتها جسدش در میلان به عنوان جسد یک تبه کار برای تنبّه سایرین به صورت معلّق آویزان گردید. هیتلِر. آدولف. صدراعظم و دیکتاتور آلمان در جنگ دوم جهانی. در سال 1889 م . در اتریش متولد شد. چند سال به نقشه کشی ساختمان مشغول بود. در سال 1912 به مونیخ رفت. در جنگ اول جهانی شرکت داشت و ترفیع درجه پیدا کرد. در سال 1921 م . به حزب نازی پیوست. این حزب به رهبری او در آلمان نفوذ و قدرت به هم رسانید. در 1933 هندنبورگ رئیس جمهوری آلمان او را به سمت صدراعظم تعیین کرد. پس از فوت هندنبورگ دیکتاتور آلمان شد و مدت 12 سال با نهایت قدرت فرمانروایی کرد و ارتش نیرومندی برای جنگ آماده ساخت. در 1938 به دنبال خروج آلمان از جامعۀ ملل پیمان اتحاد میان آلمان، ایتالیا و ژاپن منعقد گردید که به پیمان محور معروف شد. در 1939 هیتلر قراردادی با روسیه منعقد ساخت و به موجب آن لهستان میان آلمان و روسیه تقسیم شد. در همان سال نیروهای آلمان به فرمان هیتلر به لهستان حمله کردند و در اثر آن جنگ میان دول محور (آلمان و ایتالیا و ژاپن) و متفقین (لهستان، فرانسه و انگلیس) درگرفت. نیروهای آلمان کشورهای لهستان و دانمارک و نروژ و فرانسه و هلند و بلژیک را اشغال کردند و در سال 1941 به روسیه حمله بردند و تا مسکو پیش رفتند و در اثر کمکهای انگلیس و فرانسه و آمریکا و پایداری سربازان شوروی نیروهای آلمان شکست خوردند و از مناطقی که اشغال کرده بودند عقب نشینی کردند و سرانجام پیروزی نصیب متفقین گردید و آلمان در 1945 بدون قید و شرط تسلیم شد و هیتلر در آخرین ساعت جنگ خودکشی کرد اما جسدش پیدا نشد. دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
انقلاب کبیر فرانسه. انقلاب سیاسی که در سال 1789 م . در فرانسه شروع شد و نه فقط در این کشور بلکه در سراسر جهان تأثیری عمیق کرد آغاز آن ماه مه 1789 است و پایان آن را 1795 یا 1799 یا 1804 شمرده اند و گاهی تمام دورۀ ناپُلئون را تا 1815 نیز در جزء انقلاب فرانسه می آورند ولی اغلب آغاز عصر ناپلئون را پایان دورۀ انقلاب می شمارند. در سال 1789 م . در فرانسه تبعیض کامل درتقسیم مشاغل سیاسی مشهود بود. لویی 16 بر اثر مشکلات مالی، تصمیم گرفت مجلس طبقاتی را تشکیل دهد. این مجلس در آن سال منعقد شد ولی نمایندگان طبقۀ سوم گفتند باید آنان با نمایندگان اعیان و روحانیان جمعاً یک مجلس تشکیل دهند و اگر چنین می شد شمارۀ نمایندگان طبقۀ سوم به تنهایی مساوی دو طبقۀ دیگر بود. نمایندگان دو طبقۀ عالی بدین امر راضی نبودند و نمایندگان طبقۀ سوم سوگند خوردند که تا برای فرانسه قانون اساسی ننویسند، پراکنده نشوند. لویی 16 امر به تفرقۀ نمایندگان داد که آنان نپذیرفتند. بسیاری از نمایندگان اشراف و روحانیان از شرکت با نمایندگان طبقۀ سوم خودداری کردند، ولی نمایندگان طبقۀ اخیر به عنوان اینکه نمایندۀ اکثریت ملت هستند هیئت خود را «مجلس ملی» نامیدند و مجلس طبقاتی را منحلّ کردند و اعلام نمودند که هیچ فرد فرانسوی جز به تصویب مجلس ملی نباید به دولت مالیات بدهد. مجلس مذکور به نوشتن قانون اساسی پرداخت و در ظرف دو سال آن را تدوین کرد این قانون که به قانون 1791 معروف است فرانسه را دارای حکومت مشروطه کرد و قوای مقننه، مجریه و قضائیه را از هم تفکیک نمود و فقط برای شاه این حق را قائل شد که میـتوانست اجرای قوانین را مدتی به تعویق اندازد. در مقدمۀ قانون اساسی کلیاتی به نام اعلان حقوق بشر - که شامل آزادی، مساوات و حکومت ملی بود - گنجانیده شده بود. این انقلاب از جهت سیاسی حکومت استبدادی را از فرانسه برداشت. و ازجهت اجتماعی موجب شد که مردم در برابر قانون مساوی باشند. این دو انقلاب به آسانی صورت نگرفت و زدوخوردهای شدیدی میان طبقات ممتاز و طبقۀ سوم روی داد. گروهی نیز به ممالک خارج سفر کردند و دولتهای بیگانه را به جنگ با فرانسه برانگیختند. عاقبت سپاه اتریش به خاک فرانسه روی آورد، و چون لوئی 16 نقشۀ جنگ را قبلاً برای سرداران اتریش فرستاده بود، فرانسویان شکست خوردند، ولی مردم فرانسه مخصوصاً اهالی پاریس مجلس را به عزل لوئی 16 مجبور کردند. پس از عزل لوئی برای تعیین طرز حکومت مجلس تازه ای معروف به کنوانسیون تشکیل شد. این مجلس نخست طرز حکومت جمهوری را در فرانسه اعلام نمود آنگاه لوئی 16 را به محاکمه دعوت و سپس اعدام کرد. مجلس مذکور برای اینکه همۀ نیروی خود را متوجه خارج سازد، ابتدا کسانی را که مایۀ فتنۀ داخلی بودند کشت یا زندانی کرد. این خونریزیها ده ماه دوام یافت. این مدت به دورۀ ترس و وحشت معروف است. سرانجام کنوانسیون موفق شد پس از دو سال زدوخورد با قوای بیگانه بر دشمنان خارجی غلبه کند، و حتی در سمت مشرق سرزمین تازه ای ضمیمۀ کشور خود سازد. در داخلۀ کشور نیز فرهنگ، اوزان و مقیاسها و غیره را اصلاح کرد. پس از مجلس کنوانسیون، کشور فرانسه چهار سال دچار اختلال و اغتشاش گردید، زیرا احزاب متعدد بود و هر حزب می خواست بر احزاب دیگر غلبه کند. درین اثنا، ممالک اروپا که میترسیدند انقلاب فرانسه به کشورهای آنان نیز سرایت کند بر ضد فرانسه برخاستند. فرانسویان در این جنگها شکست خوردند. اغتشاشهای داخلی و خطر خارجی مردم را آرزومند قدرتی ساخت که امنیت را در کشور حفظ کند و فرانسه را برابر بیگانگان نگاه دارد. این اندیشه با ظهور ناپُلئون بُناپارت که در ایتالیا و اتریش فتوحات نمایان کرده بود به مرحلۀ عمل رسید. دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
صلیبی. (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همۀ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتند، آن را جنگ صلیبی می نامند. آلبرماله مورخ مشهور دربارۀ این جنگ و علل و نتایج آن چنین می نگارد : دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
صلاح الدین ایوبی ملک ناصر یوسف بن ایوب شادی مکنی به ابوالمظفر. وی مؤسس دولت ایوبیان است که در مصر و شام و حجاز و یمن حکمرانی داشتند و به شعب زیاد منقسم شدند و به قبیلۀ بزرگ روادیه منسوب بودند. مسقط رأس آباء و اجداد وی قصبۀ دوین واقع در جهت اران از آذربایجان است. شادی جد صلاح الدین با دو پسر خود نجم الدین ایوب و اسدالدین شیرکوه از آن قریه به بغداد و از آنجا به تکریت رفت و در تکریت درگذشت. پسران او به خدمت مجاهدالدین بهروز که از جانب سلطان مسعود سلجوقی شحنۀ عراق بود داخل شدند، و حفاظت تکریت بعهدۀ برادر بزرگ نجم الدین واگذار شد. در خلال این احوال عمادالدین زنگی حاکم موصل از تکریت گذشت. نجم الدین هنگام عبور او از دجله کمکهائی به وی کرد و در اثر این حسن خدمت زنگی وی را به معیت خویش برد و پس از فتح بعلبک حفاظت آن را به عهدۀ وی واگذارد. بعد از وفات عمادالدین زنگی دو برادر در خدمت پسر او نورالدین محمود باقی ماندند. صلاح الدین یوسف به سال ٥٣٢ هجری در تکریت متولد شد، پدر وی او را در بعلبک و دمشق تربیت کرد و او در جنگهای صلیبی دلیری و دلاوری زیاده از حد نشان داد. به سال ٥٥٨ در معیت عم خود اسدالدین شیرکوه به مصر رفت و در سالهای ٥٦٢ و٥٦٤ برای به هم زدن اتفاق شاور وزیر مصر با اهل صلیب دو بار به مصر سفر کرد. در سفر سوم عموی وی اسدالدین شیرکوه به جای شاور وزارت العاضدلدین الله خلیفۀ اخیر فاطمیان را یافت. صلاح الدین نیز به درجۀ پیشکاری و معاونی نایل شد و در همان سال اسدالدین درگذشت و صلاح الدین جانشین وی گردید و علما و ادبای کشور را به سوی خویش جلب کرد و مردم را طرفدار و هواخواه خود نمود. و بر مکنت و قدرتش افزوده گشت. به سال ٥٥٧ العاضدلدین الله وفات یافت و صلاح الدین جای او را اشغال کرد یعنی ملک مصر گردید و رسم خطبه خوانی به نام فاطمیان را منسوخ و به نام المستضییء بنورالله خلیفۀ عباسی معمول ساخت و به جای مذهب تشیع مذهب تسنن و طریقۀ شافعی را رسمیت داد. صلاح الدین به حسب ظاهر تابع نورالدین بن عمادالدین زنگی صاحب شام و حلب بود ولی در حقیقت استقلال داشت سپس به سال ٥٦٩ نورالدین زنگی درگذشت و چون وی بلاعقب بود، خطۀ شام هم به تصرف صلاح الدین درآمد و بعداً جزیره و دیار بکر را نیز از ید تصرف اتابکان موصل و دیگر ملوک طوایف درآورد و قبل از این وقایع تورانشاه برادرزادۀ خود را به یمن فرستاده آنجا را تسخیر کرد و عدّه ای از اقوام و عشایر خویش را به سمت حکومت و امارت روانۀ دمشق، حلب، حما، حمص و دیگر بلاد نمود چون اهل صلیب به پاره ای از سواحل قدس و شام استیلا یافته بودند، وی به قصد ممانعت به کرات حمله و هجوم شدید آغاز کرد و شکست عظیمی بدانها داد. در آن زمان متعصبان صلیبی مانند بلای ناگهان از هر طرف فرنگستان به ممالک مسلمانان هجوم آورده بودند ولی در سایۀ رشادت و شجاعت صلاح الدین آن آفت از مسلمانان رفع شد و چند تن از سلاطین و پرنسهای نامی ایشان اسیر این قهرمان گردیدند و صلاح الدین پس از٢٢ سال حکومت به سال ٥٨٩ ه.ق. در٥٧ سالگی درگذشت. او مردی جسور، شجاع، عادل، کریم، رئوف، دانا به علوم زمان و حتی علم طبّ بود و فضایل وی را اروپائیان هم انکار نمیـکنند و الفضل ما شهدت به الاعداء. جنگهای صلیبی وسیلۀ ترقی و تمدن اروپائیان شد و در اثر مشاهدۀ آثار عمران و آبادی در ممالک اسلامی در عهد صلاح الدین از خواب غفلت بیدار شدند و به سامان دادن کارهای خود پرداختند. بالشویسم. [ ش ِ / ش ُ] (روسی، اِ) ضبط دیگری از بلشویسم. مسلک بالشویک برابر منشویسم. بلشویزم. این نام بر دستۀ کوچکی از سوسیالیستهای روسیه اطلاق شود که معتقد به حکومت اشتراکی و بین المللی مطلقـند ومیـخواهند حکومت از طبقات ممتاز و سرمایه دار به طبقۀ کارگر انتقال یابد. یکی ازپیشوایان این دسته لنین بود. (از تاریخ قرن نوزدهم و معاصر آلبرماله ص 398). و رجوع به بلشویسم شود. یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
انقلاب کبیر روسیه. نام انقلابی است که در اکتبر سال ١٩١٧ م. / ١٢٩٥ه.ش. به وسیلۀ بلشویکهای روسیه به رهبری لنین و یاران نزدیک او در کشور روسیه صورت گرفت و به دورۀ سلطنت خاندان رمانف (رومانف) پایان داد. اِستالین. ژزف جوگاشویلی. سیاستمدار و پیشوای روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق). مولد گرجستان به سال 1879 م. وی از زعمای انقلاب روسیه و از همکاران لنین است. در سال 1923 رئیس کمیساریاها بود و در جنگ جهانگیر دوم ملت شوروی را در مقاومت با سپاهیان آلمان هدایت کرد و فاتح شد. مرگ او به سال 1953 م. بود. لِنین. ولادیمیر ایلیچ الیانوف. متولد در دهم آوریل 1870 م. در شهر سیمبیرسک اولیانو وسک کنونی، کنار ولگا. پدر وی ایلانیکالائیویچ اولیانوف اصلاً از مردم طبقۀ دوم شهر آستراکان و معلم دبیرستان بود. لنین کودکی و جوانی را در ناحیۀ ولگا و ایالات سیمبیرسک، کازان و سامارا گذراند و دانشکدۀ حقوق کازان را به پایان رساند. در آغاز جوانی، برادر مهترش الکساندر، وی را به مسلک های سیاسی تندرو آن زمان هدایت کرد و خود به جرم سیاسی در اول مارس 1887 م. گرفتار شد و خواهر او آنّا نیز همین سرنوشت را یافت. پس از اتمام تحصیل حقوق در 31 اوت 1893 م. به پترزبورگ پایتخت روسیه تزاری رفت. در 8 دسامبر 1895 م. به جرم سیاسی زندانی شد و 14 ماه در زندان ماند و در 17 فوریۀ 1897 م. او را به سیبری تبعید کردند و تا 29 ژانویه 1900 م. در تبعید بود. پس از آنکه آزاد شد در 16 ژوئیۀ 1900 م. از روسیه هجرت و در سال 1905 م. مردم روسیه را به تأسیس حکومت کارگران و دهقانان دعوت کرد و در پایان اکتبر 1905 م. به روسیه بازگشت، اما بار دیگر در دسامبر 1907 ناچار شد به خارجه هجرت کند و در این دو سفر در فرانسه، سویس، آلمان، انگلستان، سوئد و فنلاند اقامت داشت و چندی نیز در دانمارک و چکوسلواکی بود و بیشتر در ژنو میـزیست و در 1914 م. در جنگ اول بین الملل چندی در اتریش در زندان بود. سرانجام پس ازانقلاب روسیه در 27 مارس 1917 م. از شهر برن عازم روسیه شد و در سوم آوریل به دیار خود رسید و پس از کوششهای بسیار و زد و خوردهای حزبی، در 26 اکتبر 1917 نخستین دولت شوروی سوسیالیستی را در روسیه تشکیل داد. وی در 21 ژانویۀ 1924 م. در شهر گورکی به سکتۀ دِماغی درگذشت و جسد مومیائی شدۀ وی را در مسکو در میدان سرخ در مقبره ای که برای او ساخته بودند گذاشتند. یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
ناپُلِئُون بُناپارت. یا ناپلئون اول. امپراطور فرانسه و یکی از جهانگشایان معروف تاریخ است. وی در پانزدهم اوت 1769 م . در شهر آژاکسیو واقع در جزیرۀ کرس به دنیا آمد. جزیرۀ مزبور به سال 1768 به تصرف فرانسه درآمده بود و هنگام تولد ناپلئون جزئی از خاک فرانسه محسوب میـشد. پدرش شارل بناپارت و مادرش ماریا لیتیزیا رامولینو نام داشت. وی چهارمین فرزند و دومین پسر شارل بناپارت بود. ناپلئون تحصیلات خود را در مدرسۀ نظامی برین شروع کرد و به سال 1774 برای طی دورۀ یک سالۀ شان دو مارس به پاریس رفت. و چون از تحصیل در مدرسۀ اخیر فراغت یافت (1785) با رتبۀ ستوان دومی وارد هنگ توپخانۀ لافر [ ساخلو والانس ] شد. در این ایام دلبستگی زیادی به سرنوشت فرانسه نداشت و برای تأمین استقلال جزیرۀ کرس کوشش میـکرد اما ظهور انقلاب رأی او را تغییر داد. |
|||
![]() |