یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 29 مهر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

مَيْثَم البَحْراني
(بعد 681 ه.ق. بعد 1282 م.)
ميثم بن علي بن ميثم البحراني،
كمال الدين:
عالم بالأدب و الكلام،
من فقهاء الإمامية.
من أهل «البحرين».
زار العراق،
و توفي في بلده.
له تصانيف، منها
«شرح نهج البلاغة - ط» مختصر،
و «شرح المائة كلمة»
و «القواعد - خ» في علم الكلام،
و «استقصاء النظر في إمامة الأئمة الاثني عشر»
و رسالة في «آداب البحث»
و «تجريد البلاغة - خ» في المعاني و البيان،
و يسمى أيضا «أصول البلاغة».

جمعه 28 مهر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

سنا. [ س َ ] (ع اِ) روشنی کمتر از ضیا و نور. (غیاث).
روشنی. (آنندراج، غیاث، ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی).

پنج شنبه 27 مهر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

ماوَردی.
[ وَ ]
(اِخ)
علی بن محمد بن حبیب بصری مکنّی به ابوالحسن (٤٥٠-٣٦٤ ه.ق.) از علماء و فقها و قضات مشهور عصر خویش بود. در بصره تولد یافت و در همانجا از ابوالقاسم صیمری و به بغداد از ابوحامد اسفراینی علم فقه آموخت و در شهرهای بسیار عهده دار منصب قضا شد. سرانجام در بغداد اقامت گزید و در زمان القائم بامرالله عباسی عنوان قاضی القضات یافت و در پیش خلفا منزلتی رفیع به دست آورد. ماوردی از فقهای شافعی بود و به مذهب اعتزال تمایل داشت. وی در بغداد وفات یافت و در «باب حرب» مدفون گردید. او را تألیفات بسیار است از آن جمله:
ادب الدنیا و الدین.
الاحکام السلطانیة.
العیون و النکت.
الحاوی در فقه شافعی.
نصیحة الملوک.
فی سیاسة الحکومات.
اعلام النبوة.
معرفةالفضائل.
الامثال والحکم.
الاقناع در فقه.
قانون الوزارة و سیاسة الملک و جز اینها.
و رجوع به وفیات الاعیان و اعلام زرکلی و روضات الجنات و معجم المطبوعات شود.

پنج شنبه 27 مهر 1396برچسب:استعاره, :: :: نويسنده : علی

مثال برای استعاره:

الفتنةُ نائمةٌ فمَن أیقظها صار طعاماً لها.

از کتاب «أدبُ الدّنیا و الدّین»
تألیف «أبوالحسن عليّ بن محمّد بن حبیب الماوردي البصري»
(قرن پنجم ه.ق.).

دو شنبه 24 مهر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

إِنَّ السَّماحَةَ وَالمُروءَةَ وَالنَّدى

في قُبَّةٍ ضُرِبَت عَلى ابنِ الحَشرَجِ

عبدالله ابن حشرج بن اشهب بن ورد.
والی و از بزرگان و شعرای قیس است.
در زمان عبدالملک بن مروان ولایت بیشتر شهرهای خراسان و پاره ای از شهرهای فارس و کرمان را یافت.
وی محمد بن مروان را مدح گفت صاحب اغانی قصیده ای از او نقل کرده است.
در حدود سال ٩٠ ه.ق. درگذشت.
(از الاعلام زرکلی).

زیاد ابن سلیمان الاعجم.
از موالی بنی عبدالقیس بود. او شاعری بود که شعرش دارای استحکام و فصاحت بود و چون لکنت زبان داشت به «اعجم» ملقب گردید. در اصفهان متولد شد ودر همانجا بالید آنگاه به خراسان رفت و در آنجا درحدود ٨٥ ه.ق. درگذشت.
وی معاصر مهلب بن ابی صفرة بود و برای او مدایح و مراثی سرود... بیشتر اشعارش در مدح امراء عصر و هجو بخیلان از آنان بود و فرزدق از بیم زیاد، بنی عبدالقیس را هجو نکرد.
(از اعلام زرکلی).
رجوع به عیون الاخبار و البیان و التبیین و عقد الفرید شود.

دو شنبه 24 مهر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

... عريض القفا، كناية عن الأبله ...

چهار شنبه 19 مهر 1396برچسب:إن للقرآن ظهرا و بطنا, :: :: نويسنده : علی

و قد قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم

«إنّ للقرآنِ ظهراً و بطناً إلى‏ السّبعة أبطُن»

شمس المعارف الكبرى

الشیخ أحمد بن علي البوني

وفات 622 ه.ق.

، ص: 218

 

دو شنبه 17 مهر 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

تتری.
[ ت َ را ]
(ع ص، ق)

پیاپی. (ترجمان علامۀ جرجانی).
متواتر و متفرق و پریشان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
و مذکور است در « و ت ر ». (منتهی الارب).
اصل آن « وتری » و معنی آن آمدن یکی پس دیگری است. (المنجد).
یک یک پس یکدیگر. در اصل وتری بود مأخوذ از «وتر» است. (آنندراج)

ثم ارسلنا رسلنا تتری. (قرآن ٤٤ / ٢٣).
و منه الحدیث:
لابأس بقضاء رمضان تتری. (منتهی الارب).
جأوا تتری; یک یک پس یکدیگر آمدند یا متفرق و پریشان آمدند. (ناظم الاطباء).
و تَتَریً نیز آمده است. (المنجد).

یک شنبه 16 مهر 1396برچسب:كَثِيرُ الرّماد, :: :: نويسنده : علی

كَنَى‏- كِنَايَةً [كني‏] بالشى‏ءِ عن كذا: از فلان چيز به كنايه و پوشيده سخن گفت؛
«زَيْدٌ كَثِيرُ الرّماد»: كنايه از سخاوت و بخشش زيد است،
به چيزى سخن گفت ولى مقصودش چيز ديگرى بود،
- كُنْيَةً و كِنْيةً زيداً: او را ابا فلان يا ابى فلان ناميد.

یک شنبه 16 مهر 1396برچسب:طویل النِّجاد, :: :: نويسنده : علی

طویل النِّجاد

نِجاد.
[ نِ ]
(ع اِ)

جِ نجد.
رجوع به نجد شود.

|| حمایل تیغ. (منتهی الارب).
بند شمشیر که بر دوش و سینه حمایل اندازند. (غیاث اللغات) (آنندراج).
حمایل شمشیر. (ناظم الاطباء).
دوال شمشیر. (مهذب الاسما).

|| طویل النِّجاد; مرد درازقامت. (منتهی الارب). کنایه از طویل القامة است. (از المنجد).

|| فلان طلاع نجد و انجده و نجاد و انجاد; او ضابط است در معالی امور و غالب بر آن. (منتهی الارب). هو طلاع نجاد; او نیک آزماینده است در کارها و تصرّف کننده در آنها و نیک ماهر و تجربه کار و زیرک است و پیوسته همّت او مایل به معالی امور میباشد. (ناظم الاطباء).

|| جامۀ کهنه.
ژنده.
نهالی.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 227
بازدید دیروز : 176
بازدید هفته : 697
بازدید ماه : 1573
بازدید کل : 158716
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content