یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی
أَخباريّ - منسوب به اخبار. - در مقابل اصولی و مجتهد. - در زمان و زبان ابن الندیم یعنی عالم به تاریخ و تراجم. ج، اخباریون، اخباریین. ******* اصولی -عالم متعمّق در اصول علوم یا متمسّک به اصول یا رونده بر مقتضای اصول. - طایفه ای از علمای اسلام که در امور شرعیه به «علم اصول» عمل میکنند. - در برابر فروعی. - نسبت به اصول، و گویند این لفظ بر علم کلام اطلاق شود و اصولی کسی است که این نوع دانش را بداند. إمامیّه نام عموم فرقه هایی که به نصّ جلیّ «عليّ بن أبي طالب (ع)» را جانشین پیغمبر اسلام (ص) دانند و معتقدند که امامت در فرزندان علی (ع) باقی است و دنیا هیچگاه از امام خالی نیست و منتظرند که یکی از علویان در آخر الزمان ظهور و خروج کند و دنیا را پر از عدل و داد و قسط کند. در مقابل اینان «اهل سنت و جماعت» پس از پیغمبر (ص) امر خلافت را به شورای مسلمانان و تصویب آنان منوط میدانند، و شرح این اجمال آن است که چون بعد از رحلت پیغمبر اسلام (ص) خبر انتخاب ابوبکر به خلافت منتشر شد عده ای با این امر از در مخالفت درآمدند زیرا علی بن ابی طالب (ع) را بیشتر شایستۀ این مقام میدانستند از جملۀ این معترضان نخست علی بن ابی طالب (ع) و جماعتی از صحابه مانند عَمّار بن یاسر و اباذر غفاری و سلمان فارسی و جابر بن عبدالله و عباس بن عبدالمطّلب و جز آن بودند و بدینسان بلافاصله پس از رحلت پیغمبر اسلام (ص) دستۀ کوچکی از سایر مسلمانان جدا شدند و هستۀ ایجاد یک فرقۀ بزرگ از مسلمانان گردیدند. این فرقه در مفهوم وسیع خود «شیعه» و در مفهوم محدودتری «امامیّه» نامیده میشود. ظهور این فرقه با همین اعتراض ساده شروع شد ولی به تدریج در تعلیمات این فرقه توسعه حاصل گشت و آنگاه این اعتقاد به وجود آمد که امر امامت در صلاحیت عامه نیست یعنی عامه حق تعیین امام و جانشین ندارند بلکه این موضوع مانند نبوّت امر الهی و رکن دین است و به همین سبب هم پیغمبر (ص) نسبت به آن غفلت نمیورزید و حتی باید گفت تعیین امام از باب حفظ مصالح امت بر او واجب بود و او هرگز چنین امرخطیری را به امت تفویض نمیکرد. کسی که پیغمبر (ص) میبایست به جانشینی خود برمیگزید لازم بود که معصوم از گناهان صغیره و کبیره و از خاندان رسالت باشد و چنین کسی علی بن ابی طالب (ع) است. امامیه در اثبات این مطالب نصوصی دارند که اغلب اهل سنت آنها را نمیپذیرند. امامیه میگویند علی وصی پیغمبر و امام به تعیین و نصّ است و این امر یعنی تعیین و نصّ شرط اصلی امامت میباشد چنانکه سایر ائمه نیز هریک جانشین خود را به صراحت تعیین کردند. جانشینان علی (ع) یعنی باقی ائمه نیز معصوم هستند و خطا بر آنان جایز نیست. عقیدۀ امامیه در باب امامت اگرچه پس از علی بن ابی طالب (ع) و فرزندش امام حسن (ع) هیچگاه صورت خارجی نیافت و هیچکس از ائمه به خلافت نرسیدند و همه یا بدست مخالفان کشته شدند و یا در حبس و قید ستمکارانۀ خلفای عهد مُردند، لیکن به مناسبت استواری مبانی اخلاقی و اتّکاء آنان بر مظلومیت خاندان پیغمبر و تذکر سرگذشتهای جانگداز هریک که به ظلم و ستم کشته شده و یا مورد شکنجه و عذاب فرمانروایان روزگار خویش قرار گرفته بودند گروه بسیاری و به ویژه ایرانیان به تشیّع گرویدند و دلایل آنان مُحکم و برای مردم باانصاف و حقیقت بین انکارناپذیر بود. فرقۀ امامیه در ابتداء یعنی پیش از ظهور علم کلام مانند سایر فرقه های اسلامیِ آن زمان در اصول و فروع به کلام الله و سنّت نبوی استناد میکردند و در این مورد فرق ایشان با سایر فرقه های اسلامی در این بود که امامیه در تفسیر و تأویل آیات قرآنی وسنتهای پیغمبر همیشه به امامان خود مراجعه میکردند و بیانات ائمه که حکم دستور دینی داشت مشکلات آیات و سنن را حل میکرد. فرقه ای از امامیه که به اثناعشری مشهورند پس از علی بن ابی طالب (ع) فرزندان او حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن حسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و سرانجام محمد بن حسن (ع) را یکی پس از دیگری امام میدانند. فرقۀ دیگری پس از جعفربن محمد (امام جعفر صادق) به جای موسی بن جعفر فرزند دیگر امام جعفر صادق، اسماعیل را که در زمان حیات پدرش درگذشت امام میدانند و جمعی از اسماعیلیه او را زنده و قائم منتظر میدانند و میگویند خبر فوت او از جانب امام جعفر صادق بنا به مصلحتی بوده است. همچنین امامیۀ اثناعشری امام دوازدهم یعنی محمد بن حسن عسکری را زنده و قایم منتظر میدانند و معتقدند که یکی از نشانه های ظهور وی آن است که جهان را جور و ستم فرا خواهد گرفت و او ظاهر خواهد شد و دنیا را پر از عدل و قسط خواهد کرد. فرقه های امامیه را تا قرن چهارم (زمان مسعودی صاحب مروج الذهب) سی و سه فرقه تعداد کرده بوده اند و فرقه های شیعه را در همان روزگار هفتاد و سه فرقه نوشته اند. درالفرق بین الفرق امامیه پانزده فرقه قلمداد شده است به این ترتیب : شهرستانی ناورسیه، افطعیه، شمیطیه، موسویه، اسماعیلیه و اثناعشریه را در ذیل عنوان باقریه و جعفریه آورده است. دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی
جزائری از جمله کسانی که به ذکر شرح احوال مترجم پرداخته اند یکی نواده اش سیدعبدالله بن سیدنورالدین جزائری و دیگری شیخ حُرّ عامِلی و همچنین محدّث نیشابوری است. ******* جزائری ******* جزائری دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:ادیب الممالک فراهانی, :: :: نويسنده : علی
ادیب فراهانی (ره) محمد صادق متخلص به امیری ملقب به ادیب الممالک فرزند حاجی میرزا حسین نوۀ میرزا معصوم محیط برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام وزیر مشهور محمدشاه است. جوهر (اصطلاح منطق و فلسفه) هیولی، صورت، جسم، نفس و عقل زیرا جوهر یا مجرد است یا غیرمجرد، قسمت نخست یا متعلق به بدن است به علاقۀ تدبیر و تصرف، یا متعلق نیست. اولی عقل و دومی نفس است. و قسم دوم از شق اول و آن جوهری که مجرد نباشد یا مرکب است یا نیست اولی جسم است و دومی یا حال است یا محل است اولی صورت است و دومی هیولی است و این حقیقت جوهری در اصطلاح اهل الله نفس رحمانی و هیولای کلی نامیده میشود. جوهر منقسم میشود به بسیط روحانی، چون عقول و نفوس مجرد و به بسیط جسمانی چون عناصر و به مرکب در عقل نه در خارج چون ماهیات جوهری مرکب از جنس و فصل و به مرکب در عقل و در خارج چون مولدات سه گانه. در اساس الاقتباس آمده : ماده، صورت، جسم، نفس و عقل و این هر پنج، یا جزوی باشند یعنی اشخاص، و آن را جواهر اولی خوانند، یا کلی باشند، یعنی انواع و اجناس و آن را جواهر ثانیه و ثالثه خوانند. این است انواع جواهر به قسمت اولی. دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:الْعَيْنُ وِكَاءُ السَّتَهِ, :: :: نويسنده : علی
466 - وَ قَالَ (ع) : الْعَيْنُ وِكَاءُ السَّتَهِ [ِالسَّهِ]. عین : ******* قال الرضي (ره) : ******* آن كريم ست كو چو ابرِ بهار مَکتَبیِ شیرازی (ره) از شاعران معروف شیراز، در اواخر قرن نهم و نیمۀ اول قرن دهم هجری قمری است. وی به خراسان و هندوستان سفر کرد. از آثار او منظومۀ لیلی و مجنون که در سال ٨٩٥ ه.ق. به تقلید حکیم نظامی (ره) سروده شده است شهرت دارد. مثنوی دیگری از او در حدود١٢٠٠ بیت در تفسیر کلمات قصار حضرت علی (ع) در دست است. آثار دیگری نیز به وی نسبت داده اند. از آغاز مثنوی لیلی و مجنون اوست : ای بر احدیّتت ز آغاز فقه فهمیدن چیزی را و دانستن. (اصطلاح شرع) اصول فقه علمی است که بدان استنباط احکام شرعیِ فرعی از ادلّۀ اجمالی آنها شناخته میشود. و موضوع آن ادلّۀ شرعی کلی است، از این نظر که چگونه از آنها احکام شرعی استنباط میشود. کتاب و سنت و اجماع و قیاس و فایدۀ آن، استنباط این احکام بر وجه صحّت است. امام علاءالدین حنفی در کتاب میزان الاصول گوید : و صاحب کشاف آرد : پس دانسته شد که جمیع مباحث متقدم در تحت آن قضیۀ مذکور مندرج است و این است معنی رسیدن نزدیک مذکور. و هرگاه دانسته شود که جمیع مسائل اصول راجع به این گفتار است، هر حکم اینچنین که بر ثبوت آن دلیل چنین دلالت کند آن حکم ثابت است، یا هرگاه دلیل چنین یافت شود و بر حکم چنین دلالت کننده باشد، آن حکم ثابت میشود، آنگاه خواهیم دانست که در این علم از ادلّۀ شرعی و احکامی کلّی بحث میشود چنانکه حکم کلّی نخستین اثبات کنندۀ دوم و دوم ثابت شده به نخستین است. و برخی از مباحث مربوط به اینکه نخستین اثبات کننده برای دوم است ناشی از ادلّه و برخی ناشی از احکام است. و باید دانست که آنچه متّفقٌ علیه فقهای اسلام است، کتاب و سنت و اجماع است. و غیرمتفق قیاس است و استحسان و استصلاح. اصول فقه یا اصول الفقه نام نخستین کتابی است که در اصول تألیف شده است و مؤلف آن شافعی است. دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:أَخبارِ عِلاجیّة, :: :: نويسنده : علی
أَخبارِ عِلاجيّة اخبار علاجيّه (اخبار ترجيح) : مفاد اخبار علاجيّه چند گونه است : |
|||
|