یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان

 

مـکُـن کـاری کـه پـا بر سنگت آیو
جـهـان بـا ایـن فـراخـی تـنـگت آیو

چو فردا نامه خوانان نامه خونند
تـو ویـنـی نـامـهٔ خـود، نـنگت آیو

 

 

چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:عبدالله بن عبدالمطلب, :: :: نويسنده : علی

عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم الهاشمی القرشی ملقب به الذبیح پدر رسول (ص) است. به سال ٨١ قبل از هجرت مدینه متولد شد و به سال ٥٣ قبل از هجرت درگذشت.
وی کوچکترین پسران عبدالمطلب بود پدرش نذر کرد که هرگاه خدا ده فرزند به او عطا کند و در زندگی او بحد شباب برسند یکی از آنان را در مقابل کعبه قربانی کند و چون حاجتش برآمد فرزندان را در مقابل هبل که بزرگترین بتان بود برده و قرعه کشید به نام عبدالله آمد و عبدالمطلب وی را بغایت دوست داشت بدین جهت یکصد شتر بجای او فدیه کرد بدین جهت معروف به الذبیح شد زوجۀ وی «آمنه بنت وهب» مادر حضرت محمد (ص) بود. عبدالله در زمانی که آمنه آبستن بود به قصد تجارت به غزه رفت و در مراجعت چون به مدینه رسید مریض شده و درگذشت. و بعضی گویند به الابواء (بین مکه و مدینه) درگذشت.

چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:نُصَیریّة, :: :: نويسنده : علی

نُصَیریّة. نام فرقه ای از غُلاة شیعه که پیروان نصیر نمری اند و گویند خدا در وجود علی حلول کرده است.
قالوا : ان الله حل فی علی رضی الله عنه.
فرقه ای از غلاة شیعه و معتقدند که حق تعالی در ذات امیرالمؤمنین علی علیه الصلوة و السلام حلول کرده، و حجت آورند که ظهور روحانی در جسمانی از مطالبی است که قابل انکار نمیـباشد مانند ظهور جبرئیل در صورت بشر، برای امور خیر و ظهور شیطان در صورت بشر در امور شر. و چون علی و اولادش بر سایر معاصران برتر و به تأییدات وابستۀ به اسرار باطنیه مؤید بوده اند از این رو حق به صورت آنان ظهور کرد و به زبان آنها گویا شد و آنان را دستگیری کرد و از این رو خدائی را در ذات امامان از نسل علی منحصر دانند.
فرقه ای از غلاة شیعه که تابعان محمد بن نصیر نمیری اند که «امام علی النقی را رب دانسته و خودش را نیز مرسل از طرف آن حضرت پنداشته و لواط و نکاح محارم را تجویز میکرده»
به روایتی دیگر نصیریة نام فرقه ای است که «به نبوت محمد بن نصیر فهری نمیری قائل هستند»
و به روایت دیگر «ایشان از شعب سبائیه و معتقد به ربوبیت حضرت امیرالمؤمنین و اتباع شخصی نصیر [ بر وزن کمیل ] و یا محمد بن نصیر هستند»
و گویند که «آن حضرت رئیس ایشان یا جمعی از ایشان را کشته؛ بلکه از آن عقیدۀ فاسد منصرف باشند که مثمر واقع نشد».
گروهی از مردم که در قسمت شمال سوریه سکونت دارند و معتقدات خود را از دیگران مخفی میدارند و فلاحین نامیده می شوند، نُصَیّری یک تن از ایشان است.

چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:هاشم بن عبدمناف, :: :: نويسنده : علی

هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرة. جد سلسۀ بنی هاشم و از اجداد پیغمبر اسلام (ص) و یکی از بزرگان و معارف و رؤسای قریش در عهد خود بود. در مکه به دنیا آمد. نامش عمرو بود و به سبب بلندی مرتبه و مقامی که داشت او را عمروالعلی میگفتند. هاشم لقب اوست و این لقب بدان جهت به او داده شد که در قحطسالی در مکه خوان ضیافت گسترد و نان در کاسه خرد میکرد و ترید به مردم میداد. و هشم به معنی شکستن و خرد کردن نان در کاسه است جهت ترید.
عبدمناف پدر هاشم را چهار پسر بود : هاشم پدر عبدالمطلب، عبدالشمس جد بنی امیه، نوفل جد جبیر بن مطعم و مطلب جد اعلای امام محمد بن ادریس شافعی.
هاشم و عبدالشمس توأمان متولد شدند و هنگام تولد پیشانی ایشان بهم اتصال داشت به طوری که آن دو برادر را بوسیلۀ شمشیر از یکدیگر جدا کردند. یکی از عقلا که این قضیه را شنید پیشگوئی کرد که همیشه در میان اولاد این دو برادر شمشیر قایم خواهد بود، و آخرالامر نیز این تطیر به وقوع پیوست.
مطابق روایت، هاشم اول کسی است که برای تجارت قریش دو سفر تابستانی و زمستانی معمول کرد. سفر تابستان کاروان تجارت به غزه (فلسطین) و بلاد شام و گاهی به آنقره و مسافرت زمستانی به یمن و حبشه بود. وی با دولت روم و با امرای غسانی قراردادهائی جهت تأمین و تسهیل عبور کاروانهای تجارتی قریش بسته بود. برادران وی عبدالشمس و نوفل و مطلب نیز به ترتیب قراردادهائی با پادشاه حبشه و پادشاه ایران و پادشاه یمن مبنی بر تأمین کاروانهای قریش بسته بودند و بدین ترتیب تجارت قریش در دست پسران عبدمناف اداره میشد.
گویند امیة بن عبدشمس برادرزادۀ هاشم بر عموی خود (هاشم) رشک میبرد و کارهای وی را تقلید میکرد. روزی هاشم برآشفت و کار به محاکمه نزد کاهنی خزاعی کشید. امیة محکوم گشت و بر طبق شرطی که کرده بوده است ده سال به شام هجرت کرد. این نخستین دشمنی بود که میان دو خانوادۀ عبدمنافی ایجاد گشت.
هاشم یکی از بخشندگان معروف در دورۀ عرب جاهلیت بود که جود و سخایش مثل شده است. وی نیکوروی و در حسن و جمال بی مانند بود. در یکی از سفرهایش در شهر یثرب (مدینه) با زنی به نام سلمی که از اشراف قبیلۀ بنی النجار بود ازدواج کرد (٥٠٠ م.) و از این ازدواج پسری به وجود آمد که او را شیبه نامیدند و بعدها به عبدالمطلب مشهور گشت. این کودک نزد مادر در مدینه بود. هاشم سه پسر دیگر نیز داشت : که اسد ( پدر مادر امیرالمؤمنین علی ع) و نفیله و ابوصیفی نام داشتند.
هاشم در راه مسافرت به فلسطین بیمار شد و چون به غزة رسید درگذشت، در حالی که هنوز جوان بود و در همان شهر به خاک سپرده شد (٥١٠ م.) و بدین مناسبت شهر غزه به غزة هاشم معروف گشت.
پس از مرگ هاشم برادرش مطلب متصدی مناصب موروثی شد و از وجود برادرزاده در مدینه اطلاع یافت، به آنجا رفت و او را با خود به مکه آورد. چنانکه روایت شده است وقتی که وی با برادرزاده به مکه وارد شد مردم میپرسیدند این کیست ؟ مطلب میگفت : این بندۀ من است، لذا شیبه به «عبدالمطلب» معروف شد.

بنی هاشم. اولاد و احفاد هاشم بن عبدمناف که واسطة العقد ایشان حضرت محمد بن عبدالله (ص) پیغمبر اسلام است. بنی هاشم به دو طایفۀ بزرگ علویان و عباسیان تقسیم میشوند.

چهار شنبه 6 خرداد 1393برچسب:عبدالمطّلب بن هاشم, :: :: نويسنده : علی

عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمناف، مکنی به ابوالحارث. بزرگ قریش در زمان جاهلیت و از بزرگان عرب بود. وی مردی عظیم الشأن و رفیع منزلت و متصف به اوصاف حمیده و مشتهر به افعال پسندیده بود. فصیح اللسان، حاضرالقلب بود. وی جدّ پدری حضرت رسول (ص) و علی بن ابی طالب (ع) است. قوم قریش ریاست و تقدم او را قبول و به وجودش افتخار و مباهات مینمودند.
در روضة الصفاست که چون عبدالمطلب متولد شد مویهای سفید بر سر داشت بدین جهت او را شیبه خواندند و بعد از آنکه به سن رشد رسید و به کثرت محامد موصوف گشت شیبة الحمدش خواندند. بعضی از اعاظم گویند که پس از درگذشت هاشم پدر عبدالمطلب، مطلب بن عبدمناف برادر هاشم از پریشان حالی برادرزادۀ خود آگاه شد به مدینه رفت و شیبة الحمد را با خود به مکه برد و در اثناء راه هر کس از مطلب میپرسید که شیبة الحمد را با تو چه نسبت است میگفت «عبدی» و بدانجهت اسم عبدالمطلب بر شیبة الحمد بماند و وجوه دیگری نیز گفته اند.
پس از فوت مطلب بن مناف ریاست قریش به عبدالمطلب رسید و کلیددار خانۀ کعبه شد و منصب پرده داری را نیز بعهده گرفت و اهالی مسجد الحرام وی را بزرگ و مکرّم میداشتند و در حوادث بدو متوسل میشدند.
از جمله آثار عبدالمطلب حفر چاه زمزم است.
عبدالمطلب نذر کرد که هرگاه خدای متعال بدو ده پسر کرامت کند یکی از آن جمله را به سنت جدش ابراهیم قربان کند. خدای حاجتش برآورد او را بیش از ده پسر عنایت کرد به نامهای حارث، ابوطالب، زبیر، حمزه، ابولهب، غیداق، مقوم، ضرار، عباس، قشم، عبدالکعبه، حجل، عبدالله. عبدالمطلب بر آن شد که نذرش ادا کند قرعه به نام عبدالله پدر حضرت رسول (ص) افتاد و چون خواست او را قربان کند خویشان مادری او ممانعت کردند. عبدالمطلب واقعه را به سجام کاهنه بگفت سجام گفت : دیت در میان شما چند است ؟ گفت :  ده شتر. به دستور او میان عبدالله و ده شتر قرعه زدند و همین طور ده ده قرعه زدند تا به صد شتر رسید و عبدالله از ذبح نجات یافت.
عبدالمطلب را شش دختر نیز بود. به نامهای صفیه، عاتکه، بیضاء، بره، میمه، اروی. در تعداد و نام فرزندان عبدالمطلب اختلاف است.

سه شنبه 6 خرداد 1393برچسب:آمنة, :: :: نويسنده : علی

آمنة
نامی است زنان عرب را و ازجمله «آمنۀ بنت عبدالمطّلب» و «آمنۀ بنت وهب بن عبدمناف» زوجۀ «عبدالله بن عبدالمطّلب» مادر رسول صلوات الله علیه متوفّات ٤٨ پیش از هجرت. و «آمنۀ بنت ابی سفیان»؛ زوجۀ پیغامبر صلوات الله علیه. و نام هفت صحابیه.

سه شنبه 6 خرداد 1393برچسب:مبعث, :: :: نويسنده : علی

عید مبعث
... يَوْمِ سَبْعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ
عَنْ أَبِيهِ
عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى
عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ الصّادق (ع)
قَالَ
قُلْتُ
جُعِلْتُ فِدَاكَ
لِلْمُسْلِمِينَ عِيدٌ غَيْرَ الْعِيدَيْنِ ؟
قَالَ
نَعَمْ يَا حَسَنُ
أَعْظَمُهُمَا وَ أَشْرَفُهُمَا.
قُلْتُ
وَ أَيُّ يَوْمٍ هُوَ ؟
قَالَ
هُوَ يَوْمٌ
نُصِبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ
فِيهِ عَلَماً لِلنَّاسِ.
قُلْتُ
جُعِلْتُ فِدَاكَ
وَ مَا يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ‏ فِيهِ ؟
قَالَ
تَصُومُهُ يَا حَسَنُ
وَ تُكْثِرُ الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
وَ تَبَرَّأُ إِلَى اللهِ مِمَّنْ ظَلَمَهُمْ
فَإِنَّ الْأَنْبِيَاءَ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَيْهِمْ
كَانَتْ تَأْمُرُ الْأَوْصِيَاءَ بِالْيَوْمِ
الَّذِي كَانَ يُقَامُ فِيهِ الْوَصِيُّ
أَنْ يُتَّخَذَ عِيداً.
قَالَ
قُلْتُ
فَمَا لِمَنْ صَامَهُ ؟
قَالَ
صِيَامُ سِتِّينَ شَهْراً
وَ لَا تَدَعْ صِيَامَ
يَوْمِ سَبْعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ
فَإِنَّهُ هُوَ الْيَوْمُ
الَّذِي نَزَلَتْ فِيهِ النُّبُوَّةُ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص)
وَ ثَوَابُهُ مِثْلُ سِتِّينَ شَهْراً لَكُمْ.

دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

دربارۀ حضرت رسول صلوات الله و سلامه علیه و آله
ترجیع بند معروف شیخ جامي رحمة الله علیه
قرن نهم ه.ق.

ماءِ مَعين چيست ؟ خاك پاي محمّد (ص)
حَـبــلِ  مَـتـيــن،  رشـتــۀ  ولای  مـحـمّـد

خـلـقـتِ  عـالَم  بـرای  نـوعِ  بَـشَـر  شـد
خــلـقـتِ  نــوعِ  بـشــر، بــرای  مـحـمّــد

جـانِ  گـرامی  دريـغ  نيست  ز  عشقش
جانِ  من  و  صد  چو  من،  فدای محمّد

جـای  مـحـمّـد  درونِ  خلوتِ  جان  ست
نـيـسـت  مـرا  ديـگری  بـه  جای  محمّد

حـدِّ  ثـنـايـش  بـجُـز  خـدا،  كه  شناسد ؟
مـن  كـه  و  انـديـشـۀ  ثـنـای  مـحـمّــد ؟

لَـيـسَ كَـلامـي يَــفــي بِـنَـعـتِ كَـمـالِــهِ
صَــلِّ إلـهــي عَــلَــی الـنَّـبــيِّ وَ آلِــــهِ

نـــورِ  بـقـــا،  آمـــد  آفـتـــابِ  مـحـمّــد
پـردۀ  آن  نـور،  خـاك  و  آبِ  مـحـمّـد

چـشـمِ  خـدابـيـن  بـجـز  خـدای  نـبـيـند
چـون  ز  مـيـان  بـرفـتـد  نـقابِ  محمّد

چون شبِ اسرا كشيد سرمۀ «ما زاغ»
نقشِ  سِوی  كی  شود  حجابِ محمّد ؟

دولـتِ  فــردا  بـه  هـيـچ  بـاب  نـيـابـد
هـر  كـه  شـد  امروز  ردِّ  بابِ  محمّد

هـر چـه  بُوَد دَرج،  در صحيفۀ هستی
مـنـتـخـبـی  بـاشـد  از  كـتـابِ  مـحـمّـد

لَـيـسَ كَـلامـي يَــفــي بِـنَـعـتِ كَـمـالِــهِ
صَــلِّ إلـهــي عَــلَــی الـنَّـبــيِّ وَ آلِــــهِ

وفاة موسى بن جعفر (ع)

و توفي موسى بن جعفر
بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب
و أمه أم ولد، يقال لها حمدة
سنة 183 ه.ق.،
و سنة ثمان و خمسون سنة
و كان ببغداد في حبس الرشيد
قبل السندي بن شاهك
فأحضر مسرورا الخادم
و أحضر القواد
و الكتاب
و الهاشميين
و القضاة
و من حضر ببغداد من الطالبيين،
ثم كشف عن وجهه،
فقال لهم :
أ تعرفون هذا ؟
قالوا :
نعرفه حق معرفته، هذا موسى بن جعفر (ع).
فقال هارون :
أ ترون أن به أثرا و ما يدل على اغتيال ؟
قالوا : لا !
ثم غسل و كفن و أخرج
و دفن في مقابر قريش في الجانب الغربي.
و كان موسى بن جعفر (ع) من أشد الناس عبادة،
و كان قد روى عن أبيه.
قال الحسن بن أسد :
سمعت موسى بن جعفر (ع) يقول :

" ما أهان الدنيا قوم قط
إلا هنأهم الله إياها و بارك لهم فيها،
و ما أعزها قوم قط
إلا نغصهم الله إياها. "

و قال :

" إن قوما يصحبون السلطان
يتخذهم المؤمنون كهوفا،
فهم الآمنون يوم القيامة
إن كنت لأرى فلانا منهم. "

و ذكر عنده بعض الجبابرة فقال :

" أما و الله
لئن عز بالظلم في الدنيا
ليذلن بالعدل في الآخرة. "

و قيل لموسى بن جعفر (ع) و هو في الحبس:
لو كتبت إلى فلان يكلم فيك الرشيد ؟
فقال :

" حدثني أبي عن آبائه :
أن الله عز و جل
أوحى إلى داود (ع) :
يا داود !
إنه ما اعتصم عبد من عبادي
بأحد من خلقي دوني
عرفت ذلك منه
إلا و قطعت عنه أسباب السماء
و أسخت الأرض من تحته. "

و قال موسى بن جعفر (ع) :

" حدثني أبي :
أن موسى بن عمران (ع)
قال : يا رب!
أي عبادك شر ؟
قال :
الذي يتهمني.
قال :
يا رب !
و في عبادك من يتهمك ؟
قال :
نعم !
الذي يستجيرني،
ثم لا يرضى بقضائي. "

أولاده (ع‏)

و كان له من الولد ثمانية عشر ذكرا،
و ثلاث و عشرون بنتا،
فالذكور : على الرضا (ع) و إبراهيم و العباس و القاسم، و إسماعيل و جعفر و هارون و الحسن و أحمد و محمد و عبيد الله و حمزة و زيد و عبد الله و إسحاق و الحسين و الفضل و سليمان
و أوصى موسى بن جعفر (ع) ألا تتزوج بناته
فلم تتزوج واحدة منهن إلا أم سلمة،
فإنها تزوجت بمصر،
تزوجها القاسم بن محمد بن جعفر بن محمد
فجرى في هذا بينه و بين أهله شي‏ء شديد،
حتى حلف أنه ما كشف لها كنفا،
و أنه ما أراد إلا أن يحج بها.

دربارۀ إمام کاظم علیه السّلام

وُلِدَ «أَبُوالْحَسَنِ مُوسَى (ع)» بِالْأَبْوَاءِ
سَنَةَ ثَمَانٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ
وَ قَالَ بَعْضُهُمْ تِسْعٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ
وَ قُبِضَ (ع) لِسِتٍّ خَلَوْنَ مِنْ رَجَبٍ
مِنْ سَنَةِ ثَلَاثٍ وَ ثَمَانِينَ وَ مِائَةٍ
وَ هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ أَوْ خَمْسٍ وَ خَمْسِينَ سَنَةً
وَ قُبِضَ (ع) بِبَغْدَادَ فِي حَبْسِ السِّنْدِيِّ بْنِ شَاهَكَ
وَ كَانَ هَارُونُ حَمَلَهُ مِنَ الْمَدِينَةِ لِعَشْرِ لَيَالٍ بَقِينَ مِنْ شَوَّالٍ
سَنَةَ تِسْعٍ وَ سَبْعِينَ وَ مِائَةٍ
وَ قَدْ قَدِمَ هَارُونُ الْمَدِينَةَ مُنْصَرَفَهُ مِنْ عُمْرَةِ شَهْرِ رَمَضَانَ
ثُمَّ شَخَصَ هَارُونُ إِلَى الْحَجِّ وَ حَمَلَهُ مَعَهُ
ثُمَّ انْصَرَفَ عَلَى طَرِيقِ الْبَصْرَةِ فَحَبَسَهُ عِنْدَ عِيسَى بْنِ جَعْفَرٍ
ثُمَّ أَشْخَصَهُ إِلَى بَغْدَادَ فَحَبَسَهُ عِنْدَ السِّنْدِيِّ بْنِ شَاهَكَ
فَتُوُفِّيَ (ع) فِي حَبْسِهِ
وَ دُفِنَ بِبَغْدَادَ فِي مَقْبَرَةِ قُرَيْشٍ
وَ أُمُّهُ أُمُّ وَلَدٍ يُقَالُ لَهَا حَمِيدَةُ.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 595
بازدید هفته : 781
بازدید ماه : 2262
بازدید کل : 167785
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content