یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:روح بن زِنباع, :: :: نويسنده : علی

روح بن زِنباع بن روح بن سلامة الجذامی، مکنی به ابوزَرعة. حاکم فلسطین از قبل عبدالملک مروان، متوفی به سال ٨٤ ه.ق. وی به صفت علم و عقل متصف بود. زِرِکلي گوید : روح به گفتۀ بعضی، جزو صحابه بوده، عبدالملک بن مروان میگفت : « روح اطاعت مردم شام و دهاء مردم عراق و فقه مردم حجاز را با هم داشت ». وی را با عبدالملک و جز او داستانهایی است.

 رَوْح بن زِنْبَاع
(... - 84 ه.ق. ... - 703 م.)
روح بن زنباع بن روح بن سلامة الجذامي،
أبو زرعة :
أمير فلسطين،
و سيد اليمانية في الشام و قائدها و خطيبها و شجاعها.
قيل : له صحبة.
كان عبد الملك بن مروان يقول :
جمع روح طاعة أهل الشام و دهاء أهل العراق و فقه أهل الحجاز.
و له مع عبد الملك و غيره أخبار.

دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:حجّاج ثقفيّ, :: :: نويسنده : علی

الحَجَّاج الثَّقَفي
(40 - 95 ه.ق. 660 - 714 م.)
الحجاج بن يوسف بن الحكم الثقفي،
أبو محمد :
قائد،
داهية،
سفاك،
خطيب.
ولد و نشأ في «الطائف» (بالحجاز)
و انتقل إلى «الشام»
فلحق بـ «روح بن زنباع» نائب «عبد الملك بن مروان»
فكان في عديد شرطته،
ثم ما زال يظهر حتى قلده «عبد الملك» أمر عسكره،
و أمره بقتال «عبد الله بن الزبير»،
فزحف إلى «الحجاز» بجيش كبير
و قتل «عبد الله» و فرق جموعه،
فولاه «عبد الملك»
«مكة» و «المدينة» و «الطائف»،
ثم أضاف إليها «العراق» و الثورة قائمة فيه،
فانصرف إلى «بغداد» في ثمانية أو تسعة رجال على النجائب،
فقمع الثورة
و ثبتت له الإمارة عشرين سنة.
و بنى مدينة «واسط (بين الكوفة و البصرة)».
و كان سفاكا سفاحا باتفاق معظم المؤرخين.
قال عبد بن شوذب :
ما رئي مثل الحجاج لمن أطاعه و لا مثله لمن عصاه.
و قال أبو عمرو ابن العلاء :
ما رأيت أحدا أفصح من الحسن (البصري) و الحجاج.
و قال ياقوت (في معجم البلدان) :
ذكر الحجاج عند «عبد الوهاب الثقفي» بسوء، فغضب و قال
:
إنما تذكرون المساوئ!
أو ما تعلمون أنه أول من ضرب درهما عليه «لا إله إلا الله محمد رسول الله»
و أول من بنى مدينة بعد الصحابة في الإسلام،
و أول من اتخذ المحامل،
و أن امرأة من المسلمين سبيت في الهند فنادت يا حجّاجاه،
فاتصل به ذلك فجعل يقول : لبيك لبيك!
و أنفق سبعة آلاف ألف درهم حتى أنقذ المرأة؟
و اتخذ «المناظر» بينه و بين «قزوين»
فكان إذا دخن أهل «قزوين» دخنت «المناظر» إن كان نهارا و إن كان ليلا أشعلوا نيرانا فتجرد الخيل إليهم،
فكانت المناظر متصلة بين «قزوين» و «واسط»،
و أصبحت «قزوين» ثغرا حينئذ.
و أخبار الحجاج كثيرة.
مات بـ«واسط»،
و أجري على قبره الماء، فاندرس.
و كتب في سيرته «سيف بني مروان، الحجاج - ط» لعبد الرزاق حميدة،
و «الحجاج بن يوسف - ط» لإبراهيم الكيلاني،
و مثله لعمر فروخ،
و لخلدون الكناني.
و للمستشرق الفرنسي جان بيرير
كتاب بالفرنسية سماه «حياة الحجاج بن يوسف الثقفي».

دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:ابن الجارود, :: :: نويسنده : علی

ابن الجارُود
(000 - 83 ه
.ق. 000 - 702 م.)
بشر بن المنذر بن الجارود العبديّ،
من بني عبد القيس :
أحد الشجعان الأشراف
(انظر ترجمة جده الجارود: بشر بن عمرو)
خرج مع «ابن الأشعث» على «الحجاج» و «عبد الملك بن مروان»،
في العراق،
و حضر وقائعه،
و شهد وقعة دير الجماجم،
و قتل في يوم «مسكن»
.

بِشر بن جارود عمرو بن حنش عبدی. یکی از اشراف شجاع بود و در عراق با ابن اشعث بر حجاج و عبدالملک بن مروان خروج کرد و در جنگهای مزبور شرکت جست و در وقعۀ دیرالجماجم نیز حضور یافت و در جنگ مسکن کشته شد.

یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:غُرّة سَلخ محاق, :: :: نويسنده : علی

غُرَّة

شب اول ماه
ج،غُرَر :
غرر الشهر; سه شب از اول ماه.
اول روز ماه را که غُرَّة گویند. بر وجه استعاره از بیاض پیشانی مأخوذ است.
روز اول ماه.
مقابل سلخ.

سَلخ

روزی که در شام آن هلال دیده شود
وجه تسمیه آنکه
مسلخ در لغت بیرون آوردن گوسپند از پوست باشد
چون درآن روز ماه از زیر شعاع آفتاب بیرون می آید.
روزی که در شام آن هلال دیده میشود.
آخر ماه.

مَحاق،مِحاق،مُحاق

تازیان سه شب آخر هر ماه را محاق مینامند.

أسماء الشّهور في الجاهليّة

 

المؤتمِر : المحرَّم.
 و صَفَر : ناجِر.
 و شهر ربيع الأوّل : خَوّان‏، و قالوا خُوّان‏.
 و شهر ربيع الآخر : وُبْصان‏ و وَبْصان‏.
 و جُمادَى الأولى : الحَنين‏.
 و جُمادَى الآخرة : رُنَّى‏.
 و رَجَب : الأصَمّ‏.
 و شَعْبان : عاذِل‏.
 و رمضان : ناتِق‏.
 و شوّال : وَعِل‏.
 و ذو القَعدة : وَرْنة.
 و ذو الحِجّة : بُرَك‏.

 

 

 

یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:ناجِر, :: :: نويسنده : علی

ناجِر

هر ماهی از ماههای تابستان زیرا شتر در این ماهها تشنه میشود.
ماه رجب یا ماه صفر و هر ماهی که در تابستان آید بوقت تشنگی شتر.
ماهی که در گرما آید و تابستان که بغایت گرم باشد.
نامی است صفر را.
نام ماه صفر به جاهلیت.
باز پسین روز از ماه.

تاریخ ولادت و شهادت حضرت هادي علیه السّلام

في المصباح للكفعمي‏ :

وُلِدَ (ع) يَوْمَ الْجُمُعَةِ ثَانِيَ رَجَبٍ وَ قِيلَ خَامِسَهُ سَنَةَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ وَ مِائَتَيْنِ
فِي أَيَّامِ الْمَأْمُونِ
أُمُّهُ سُمَانَةُ
نَقْشُ خَاتَمِهِ :
حِفْظُ الْعُهُودِ مِنْ أَخْلَاقِ الْمَعْبُودِ
كَانَتْ لَهُ سُرِّيَّةٌ لَا غَيْرُ
وَ كَانَ لَهُ خَمْسَةُ أَوْلَادٍ
وَ تُوُفِّيَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ ثَالِثَ رَجَبٍ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ
سَمَّهُ الْمُعْتَزُّ
وَ بَابُهُ عُثْمَانُ بْنُ سَعِيدٍ.

شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

المُعتَزُّ بِالله. محمد بن المتوکل مکنی به ابوعبدالله (٢٥٥ - ٢٣٣ ه.ق.) سیزدهمین خلیفۀ عباسی. وی به سال ٢٥٢ ه.ق. به خلافت رسید.

مُعتَزُّبِالله. ابوعبدالله محمد بن متوکّل سیزدهمین خلیفۀ عباسی، به سال ٢٥٢ ه.ق. پس از خلع مستعین به وسیلۀ غلامان ترک، در سامره با وی بیعت شد
[
در عهد خلافت مستعین شورشهای بسیاری در سرزمین خلافت رخ داد از جمله برخی از مردم شورشی توانستند المعتز را که در سامراء زندانی بود از زندان رها سازند و با او بیعت کنند و برای کشتن المستعین روانۀ بغداد گشتند]
اما کار معتزّ نیز با ترکها پیش نرفت و روز به روز غلامان ترک بر قدرت خود میـافزودند و نتیجۀ همۀ آنها ضعف خلیفه و غارت شدن اموال و آشفته شدن ولایات بود. در زمان خلافت معتزّ یعقوب لیث در خراسان و کرمان قوّت گرفت و طاهریان را برانداخت. مصر را نیز غلام ترکی به نام احمد بن طولون به وسیلۀ بایکباک (بایک بگ) حاجب ترکِ خلیفه به دست آورد و با ایجاد خاندان طولونی، مصر نیز از قلمرو خلافت بغداد بیرون رفت. بغای صغیر سردار ترک به دست غلامان مغربی یعنی بربرهای خلیفه افتاد و به قتل رسید و غلامان ترک به سرداری صالح پسر وصیف شوریدند و معتزّ را گرفتند و به سال ٢٥٧ ه.ق. با شکنجه و گرسنگی او را کشتند. معتزّ ٢٤ سال عمر کرد و مدت خلافتش سه سال و چند ماه بود. از وقایع زمان معتزّ رحلت «امام عليّ النّقيّ (ع)» است که در سال ٢٥٤ در سامره وقوع یافت.

شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

ابویعقوب السکاکي

یاقوت در معجم الادباء گوید : ابویعقوب سکاکی از اهل خوارزم علامه و امام در عربیّت و معانی و بیان و ادب و عروض و شعر و متکلم و فقیه و متفنن در علوم بسیار و او یکی از افاضل عصر است که آوازه و ذکر او به همه جا رسیده است. مولد او به سال ٥٥٤ ه.ق. بود و کتاب «مفتاح العلوم» تصنیف کرد در دوازده علم در غایت حسن و نیکویی و جز آن نیز او را کتابها ست و امروز به بلدۀ خوارزم در حیات است.

امام سكاكى‏ از فضلاى روزگار و علماى عاليمقدار است ... گويند در اوايل حال به آهنگرى مشغول بود ... به مدرسه رفت و در آن وقت سى سال از عمر وى گذشته بود مدرس با او خطاب كرد كه شايد خاطر تو به تعليم علم مسامحت ننمايد اول تو را امتحان كنم و اين مسئله كه از مسائل اجتهاديه شافعي ست به او تعليم نمود كه « قال الشيخ جلد الكلب يطهر بالدباغة » سكاكى هزار نوبت اين مسئله را تكرار كرده چون روز ديگر به حوزۀ درس حاضر شد مدرس با او گفت كه درس گذشته را بيان نماى سكاكى‏ بر زبان آورد كه « قال الكلب جلد الشيخ يطهر بالدباغة » مردم آغاز خنده نمودند استاد ايشان را منع كرده كلمه ديگر او را تعليم نموده سكاكى‏ ده سال رنج بسيار برد و كارى نتوانست ساخت لاجرم دلتنگ شده روى به صحرا و كوه نهاد، روزى در كوهها ميگشت بموضعى رسيد كه قطرات آب از بالا ميچكيد سوراخى در دل حجر كرده بود سكاكى‏ آن حال را ملاحظه نموده با خود گفت آخر دل تو از سنگ سخت‏تر نخواهد بود همان لحظه مراجعت نموده به عزمى ثابت و نيتى راسخ به تحصيل اشتغال نمود لاجرم خداوند جل ذكره ابواب علوم بر روى او مفتوح ساخته و از امثال و اقران گوى مسابقت درربود گويند مدت سى سال تحصيل‏ نمود. 

 

السَّكَّاكي (555 - 626 ه.ق. 1160 - 1229 م.) يوسف بن أبي بكر بن محمد بن علي السكاكي الخوارزمي الحنفي أبو يعقوب، سراج الدين: عالم بالعربية و الأدب. مولده و وفاته بخوارزم. من كتبه «مفتاح العلوم» و «رسالة في علم المناظرة».

شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

رَجَبُ الأَصَمُّ

اما وجه تسميه « أَصَمّ » این است كه اعراب خود را در اين ماه از قتال باز میـداشتند و آواز سلاح در اين ماه به گوش كسى نمیـرسد.

نامیست ماه رجب را، و کذلک أَصَنّ.
رجب الأصمّ یا شهرالله الأصمّ ; ماه رجب.
تازیان ماه رجب را شهرالله الأصمّ خواندندی زیرا در آن ماه آواز فراخواندن به جنگ مانند « ای فلان به جنگ گرای » شنیده نمیشود و هم آوای شیهۀ اسب و کشیدن شمشیر از نیام در این ماه به گوش نمیرسد زیرا آنان در این ماه به سبب بزرگداشت آن از جنگ دست بازمیداشتند.
نام ماه رجب اندر جاهلیّت عرب.
شهرالله الأصمّ عبارت از ماه رجب است زیرا که در او قتال حرام بود و آواز دادخواه و آواز سلاح شنیده نمیشود.
ماه رجب که از ماههای حرام است و فریاد مستغیث و جنبش جنگ و بانگ سلاح در این ماه شنیده نمیشود.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 389
بازدید دیروز : 166
بازدید هفته : 555
بازدید ماه : 2036
بازدید کل : 167559
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content