یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
جمعه 12 ارديبهشت 1393برچسب:ابنُ جَهم, :: :: نويسنده : علی

ابنُ جَهم. ابوالحسن علی بن جَهم سامی. وفات ٢٤٩ ه.ق. شاعری از عرب در دربار متوکل عباسی و گویند او خلیفه را هجا گفت و متوکل او را به خراسان نفی کرد و نامه ای به طاهر بن عبدالله نوشته امر داد او را مدت یک روز بیاویزد. ابن جهم چون به شادیاخ نشابور رسید طاهر او را دستگیر کرده و یک روز بر جائی به منظرۀ عام بیاویخت و شبانگاه بزیر آورد، و ابن جَهم از آن پس به عراق بازگشت و از آنجا به شام شد و سپس وقتی که از حلب متوجه عراق بود گروهی از بنی کلب بر او تاخته و در جدال با آنان کشته گشت.

 

وَ مَن ذا الَّذي تُرضى سَجاياهُ كُلُّها

كَفَى المَرءَ نُبلاً أَن تُـعَـدَّ مَـعـايِـبُـه

 

کیست که همۀ رفتارهایش پسندیده و خوشایند باشد؟
همین اندازه که زشتیها و بدیهای یک انسان به قدری کم و اندک باشد که بشود آنها را شمارش نمود برای بزرگواری و نَجابت فرد کافی و بسنده است.

 

جمعه 12 ارديبهشت 1393برچسب:اِضراب, :: :: نويسنده : علی

اِضراب

در تداول نحویان، عبارت است از
روی گردانیدن از چیزی آنگاه که بدان روی آورده باشند،
مانند :
ضربت زیداً، «بل» عَمراً.
(از تعریفات جرجانی).
و صاحب کشاف [ زمخشري] آرد :
در نزد نحویان عبارت از
اعراض از چیزی پس از اقبال بر آن است ...
و بنابرین معنی اضراب
گاه ابطال چیزی است که پیش از آن آید
و گاه به
معنی انتقال از مقصدی به مقصد دیگری است.
صاحب اتقان [ سیوطي ] آرد :
لفظ «بل» حرف اضراب است؛ هرگاه جمله ای پس از آن بیاید.
سپس گاه معنی اضراب ابطال ماقبل آن است، چون قول خدای تعالی :
و قالوا اتّخذ الرّحمن ولداً سبحانه «بل» عباد مکرمون;
ای «بل» هم عباد.
و قول دیگر :
ام یقولون به جنّة «بل» جاءهم بالحقّ.
و گاه به معنی انتقال از غرضی به غرض دیگر در اسناد است، چون قول خدای تعالی :
و لدینا کتاب ینطق بالحقّ و هم لایظلمون. «بل» قلوبهم في غمرة من هذا.
و هرگاه پس از «بل» مفرد آید آنگاه حرف عطف است و نظیر آن در قرآن نیامده است.
(ازکشاف اصطلاحات الفنون).
رجوع به استدراک شود.

رُبَّ شُهرَةٍ لا أَصلَ لَهُ‏

 

 

پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:السُّكوتُ سَلامَةٌ, :: :: نويسنده : علی

السُّكوتُ سَلامَةٌ

 

در یکی از خطبه های نهج البلاغة
حضرت أمیرالمؤمنین (ع)، حضرت رسول (ص) را
به «طبیب» یعنی «پزشک» تشبیه فرموده اند

طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِـطِبِّـهِ

مانند پزشکی است که میگردد ...

"مَـن أَعــانَ ظالِمـاً سَـلَّـطَـهُ اللهُ عَلَيـهِ"

حدیث نبويّ

الخرائج‏ والجرائح

ج : 3 ص : 1058

 قطب الدين الراوندي
رحمه لله

قرن 6 ه.ق

علاءالدولۀ سمنانی رحمة الله علیه
شیخ رکن الدین بیابانکی.
حمدالله مستوفی که معاصر او بوده در تاریخ گزیده آرد:
وی پسر ملک شرف الدین سمنانی است. و در زمان ارغون خان عمل پیشه بود. و پدرش در مرتبۀ وزارت. بعد از آن تایب شد، و درعبادت درجۀ عالی یافت.
و در «نفحات» مسطور است که ابوالمکارم رکن الدین علاءالدوله احمد بن محمد بیابانکی، در اصل از ملک سمنان بود و در سن پانزده سالگی بخدمت سلطان وقت شغل گرفت و در یکی از حروب جذبه ای به وی رسید. و در سنۀ سبع و ثمانین و ست مائة (٦٨٧ ه.ق.) به وقت مراجعت از حجاز در بغداد بصحبت شیخ نورالدین عبدالرحمان کسرقی رسید. و در سنۀ تسع و ثمانین وست مائة (٦٨٩ ه.ق.) اجازت ارشاد یافت. و بعد از سنۀ عشرین و سبع مائة (٧٢٠ ه.ق.) در خانقاه سکاکیه در مدت شانزده سال، صدوچهل اربعین برآورد. و گویند در سایر اوقات صدوسی اربعین دیگر برآورده بود. وفات شیخ رکن الدین علاءالدوله در شب جمعۀ بیست ودوم رجب سنۀ ست و ثلاثین و سبع مائة (٧٣٦ ه.ق.) در برج احرار صوفی آباد اتفاق افتاد و در حظیرۀ قطب زمان عمادالدین عبدالوهاب مدفون گشت. مدت عمرش هفتادوهفت سال بود.
خواجو در تصوف به وی نظر داشته و دربارۀ وی گفته است :

هرکو به ره علی عمرانی شد
چون خضر به سرچشمۀ حیوانی شد
از وسوسه و غارت شیطان وارست
مانند علاءالدوله سمنانی شد

از نتایج طبع فیاض شیخ رکن الدین علاءالدوله کتاب مکاشفات مشهور است.
و نیز او راست :
کتاب آداب الخلوة،
مواردالشوارد،
نجم القران فی تأویل القرآن،
شقائق الحدائق و حدائق الحقائق.
و نیز او راست :
رسالۀ موضح مقاصد المخلصین و مفضح عقائد المدعین،
رسالۀ بیان الاحسان لاهل العرفان.
و مظفر صدرقاضی رساله ای بنام «آثار و احوال علاءالدوله» چاپ کرده است که در آن ٢٨ کتاب برای او نقل میکند.
و در ذریعه (ج ٩ ص ٧٣٣) یک کتاب بر آن افزوده شده است.

133-
وَ قَالَ (ع) :
             الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ
             لَا دَارُ مَقَرٍّ
             وَ النَّاسُ فِيهَا رَجُلَانِ
             رَجُلٌ بَاعَ فِيهَا نَفْسَهُ
             فَأَوْبَقَهَا
             وَ
             رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ
             فَأَعْتَقَهَا


            درود خدا بر او، فرمود :
            دنيا گذرگاه عبور است،
            نه جاى ماندن؛
            و مردم در آن دو دسته اند :
            يكى آن كه خود را فروخت
            و به تباهى كشاند،
            و
            ديگرى آن كه خود را خريد
            و آزاد كرد.

چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:ابوالحسن تهامی, :: :: نويسنده : علی

علی تهامی
ابن محمد بن فهد تهامی، مکنّی به ابوالحسن. وی شاعری فصیح بود که در یمن متولد شد و به شام و عراق و جبل سفرکرد و مدتی ابن عباد را مدح کرد و به معتزله گروید سپس عهده دار خطابۀ «رملة» گردید و با کمک حسان بن مفرج به مصر سفر کرد و در سال ٤١٦ ه.ق. در زندان قاهره مخفیانه کشته شد. او را دیوان شعر کوچکی است. 
ابوالحسن تهامی
علی بن محمد تهامی. شاعر مشهور عرب. او به سال ٤١٦ ه.ق. به مصر کشته شد.

أَلَـيسَ مِـنَ الـخُـســرانِ أَنَّ لَـيـالـيــاً
تَمُـرُّ بِلا عِلـمٍ و تُحسَـبُ مِـن عُمـري

آیا راستی اینکه شبان بیهوده بگذرد
و از عمرمان به حساب نیز آید زیانی محسوب نخواهد بود
أبوالحسن تهامي
وفات قرن 5 ه.ق



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 105
بازدید دیروز : 1724
بازدید هفته : 105
بازدید ماه : 1829
بازدید کل : 167352
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content