یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:مدینة, :: :: نويسنده : علی

مدینة

شهری است [ به عربستان ] خوش و مردم بسیار و روضۀ مقدس پیغمبر (ص) با بسیار صحابه آنجا است و از نواحی وی سنگ فسان خیزد که به همۀ جهان ببرند. (حدود العالم).
از شهرهای مهم عربستان سعودی است. این شهر پس از مهاجرت پیغامبر اسلام از مکه بدانجا، موقعیت خاصی پیدا کرد و نامش از یثرب به مدینة النبی تبدیل یافت مرقد حضرت رسول در این شهر است و مطاف و زیارتگاه مسلمانان جهان است. شهر مدینه 50 هزار تن جمعیت دارد. فاصلۀ آن تا بحر احمر 175 کیلومتر و با جده 425 کیلومتر است. مدینه در واحه ای قرار گرفته که آب آن نسبةً فراوان است. بدین جهت میوه و غلات فراوان در آنجا کاشته میشود. در عصر پیغمبر و ابوبکر و عمر و عثمان و آغاز خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) پیش از آنکه آن حضرت کوفه را مقر حکومت سازد، مرکز خلافت اسلامی بود. در حکومت امویان حکام مدینه از جانب خلیفه تعیین می شدند و در عصر عباسی نیز تا سال 248 ه.ق. که محمد بن عبدﷲ طاهر از جانب المستعین به حکومت آن شهر تعیین شده بود جزء متصرفات عباسیان بشمار می آمد از سال 250 تا سال 923 که حکومت عثمانی آن شهر را تصرف کرد علویان از خانوادۀ بنوالاَحیضِر و بنومهنا حکومت آنجا را بدست گرفتند. در سال 1219 وهابیان آن را تصرف کردند لکن محمد علی والی مصر به سال 1227 آن شهر را از ایشان پس گرفت. در سال 1335 ه.ق. نیروهای شریفِ مکه بر آنجا دست یافتند و در سال 1343 ه.ق. (1924 م.) ابن سعود آن را تصرف کرد و جزو دولت عربستان سعودی گردید. نام های دیگر مدینه عبارت است از:
مدینة السماء.
مدینۀ مشرفه.
مدینة الرسول.
مدینة النبی.
مدینۀ منوره.
مدینۀ طیبه.
مدینۀ مکرمه.
حرم الرسول.
دارالهجرة.
قریة الانصار.
اثرب.
یثرب.
یندد.
تید.
نیدد.
نیدر.
موفیه.
بحیرة.
طیبة.
مسکینه.
طابة.
محبة.
محبوبه.
مجببة.
حبیبه.
مرحومه.

پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:مکّة, :: :: نويسنده : علی

مکه

ام القری.
بکه.
شهر مقدس اسلامی در کشور عربستان سعودی در منطقۀ حجاز که مسجد الحرام و خانۀ کعبه شرفها ﷲ در آنجاست. در 80 کیلومتری شرق جده و در درۀ تنگی که محاط به کوههای بلندی است واقع شده است. ارتفاع آن از سطح دریا 330 متر است و در عرض 31 درجه و 28 دقیقه وطول 40 درجه و 9 دقیقه قرار دارد. تاریخ بنا و آبادانی آن به زمان حضرت ابراهیم (ع) و فرزند او اسماعیل (ع) بازمی گردد. این شهر که زیارتگاه و قبلۀ مسلمانان جهان است در ایام جاهلیت نیز مرکز عبادت اصنام و یکی از مراکز مهم بازرگانی عربستان در قبل از اسلام بود. اما پس از تأسیس حکومت امویان در دمشق اهمیت تجاری خود را از دست داد. در اوایل قرن چهارم هجری قرامطه آن را خراب کردند و عثمانیان در اوایل قرن دهم بدانجا دست یافتند. بین سالهای 1218 و 1228 ه.ق. به دست وهابیان افتاد و شریف حسین به سال 1335 ه.ق. استقلال آن را اعلام کرد و خود را پادشاه حجاز نامید و به سال 1343 مکه به قبضۀ تصرف ابن سعود درآمد و از آن زمان تا امروز خاندان وی در حجاز سلطنت دارند وامور مکه در عهدۀ آنان است. سکنۀ ثابت آن در حدود سیصدهزار تن است.
ناصرخسرو در صفت شهر مکه آرد:
شهرمکه اندر میان کوهها نهاده است بلند و هر جانب که به شهر روند تا به مکه برسند نتوان دید و بلندترین کوهی که به مکه نزدیک است کوه ابوقبیس است و آن چون گنبدی گرد است چنانکه اگر از پای آن تیری بیندازند بر سر رسد و در مشرقی شهر افتاده است چنانکه در مسجد حرام باشند و به دی ماه آفتاب از سر آن برآید ... و این عرصه که میان کوه است شهر است ... و مسجد حرام به میانۀ این فراخنای اندر است و گرد بر گردِ مسجد حرام شهر است کوچه ها و بازارها و هر کجا رخنه ای به میان کوه در است دیوار باره ساخته اند و دروازه برنهاده ... و ازمسجد حرام بر جانب مشرق بازاری بزرگ کشیده است از جنوب سوی شمال و بر سر بازار از جانب جنوب کوه ابوقبیس است و دامن کوه ابوقبیس «صفا» است و آن چنان است که دامن کوه را همچون درجات بزرگ کرده اند و سنگها به ترتیب رانده که بر آن آستانها روند خلق و دعا کنند و آنچه می گویند صفا و مروه کنند آن است و به آخر بازار از جانب شمال کوه مروه است و آن اندک بالای است و بر او خانه های بسیار ساخته اند و در میان شهر است و در این بازار بدوند از این سر تا بدان سر و چون کسی عمره خواهد کرد از جای دور آید و به نیم فرسنگی مکه هر جا میلها کرده اند و مسجدها ساخته که عمره را از آنجا احرام گیرند ... هوای مکه عظیم گرم باشد و آخر بهمن ماه قدیم خیار و بادرنگ و بادنجان تازه دیدم آنجا ... و پانزدهم فروردین قدیم انگور رسیده بود ... و اول اردیبهشت خربزۀ فراوان رسیده بود و خود همۀ میوه ها به زمستان، آنجا یافت شود و هرگز خالی نباشد. (از سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین).

پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:مصر, :: :: نويسنده : علی

مصر

ناحیتی است، مشرقِ وی بعضی حدود شام است و بعضی بیابان مصر، و جنوب وی حدود نوبه است و مغرب وی بعضی از حدود مغرب است و بعضی بیابان است که آن را الواحات خوانند و شمال وی دریای روم است و این توانگرترین ناحیتی است اندر مسلمانی و اندر وی شهرهای بسیار است همه آبادان و خرم و توانگر و با نعمتهای بسیار گوناگون. فسطاط قصبۀ مصر است بر مشرق رود نیل نهاده و تربت شافعی رحمه ﷲ اندر حدود وی است. ذمیره، دنقرا، فرما، تنیس، و دمیاط، اسکندریه، هرمین، فیون، اشمونین، اخمیم، بلینا، سوان (= اسوان) از شهرهای مصرند. (از حدود العالم).
کشور مصر در شمال شرقی افریقا بین مدار 21.5 درجه و 32 درجۀ عرض شمالی و 25 درجه و 35.5 درجۀ طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته و از شمال محدود است به دریای مدیترانه، از مشرق به فلسطین و اردن و دریای احمر، و از جنوب به سودان، و از مغرب به لیبی. وسعت آن قریب 995 هزار کیلومتر مربع و کوچکتر از دو سوم وسعت ایران و در حدود یک سی ام وسعت قارۀ افریقاست که تنها در حدود 3% زمینهای آن آباد و بقیه بیابان و دلتا است. سرزمین مصر به سه بخش تقسیم می شود:
1- صحرای شرقی یا عربی.
2- شبه جزیرۀ سینا و اراضی نیل.
3- صحرای غربی.
خاک مصر فلاتی است که میان دو کوه کم ارتفاع قرار دارد و رود نیل از وسط آن می گذرد. در جنوب سینا نیز رشته کوهی وجود دارد که آن را طور سینا می نامند. قسمت آباد مصر همان سواحل نیل است و جزر و مد نیل باعث رسوب موادی درساحل آن می شود که برای کشاورزی بسیار سودمند است.
سابقۀ تاریخی:
مصر یکی از قدیمترین کشورهای جهان و سرزمین فراعنه است که تاریخ تمدن آن از چهار هزار سال پیش از میلاد شروع شده است. آثار تاریخی مهمی مانند اهرام ثلاثه و معابد بیشمار که یادگار عظمت و قدرت دیرین این کشور است دارد. دولت قدیم مصر در سال 524 ق.م. بدست ایرانیان افتاد. در سال 332 ق.م. اسکندر آن را متصرف شد و سپس سلسلۀ بطالسه تا سال 30 و از این تاریخ رومیها مصر را در تصرف داشتند. در سال 641 م. (19 ه.ق.) در زمان خلافت عمر مسلمانان این کشور را فتح کردند و تا سال 1517 م. که دولت عثمانی بر مصر تسلط یافت در دست خلفای عباسی و اموی و فاطمی بود. در سال 1798 ناپلئون آن را فتح کرد. در سال 1805 محمدعلی پاشا از طرف دولت عثمانی پاشای مصر شد و سلسلۀ جدید مصر را تشکیل داد. از سال 1914 دولت انگلیس آن را رسماً تحت الحمایۀ خود کرد ولی پس از جنگ جهانی اول فشار ملّیّون مصر و سران حزب وفد دولت انگلیس را مجبور به صدور اعلامیۀ استقلال مصر کرد و ملک فؤادِ اوّل رسماً به پادشاهی برگزیده شد (1922 م.) در جنگ جهانی دوم بیطرفی را پیش گرفت و در سال 1945 به عضویت سازمان ملل متحد و اتحادیۀ عرب درآمد. در سال 1948 به همراهی سایر دولتهای عرب در جنگ فلسطین شرکت کرد. در سال 1952 ارتش مصر به رهبری ژنرال نجیب پاشا کودتا کرد و ملک فاروق پسر ملک فؤاد را از سلطنت خلع و به خارج از کشور تبعید کرد و سال بعد رژیم جمهوری اعلام شد و ژنرال نجیب به عنوان اولین رئیس جمهوری و نخست وزیر به ادارۀ کشور پرداخت. در سال 1954 سرهنگ جمال عبدالناصر و یاران نظامی او که روش محافظه کارانۀ نجیب را نمی پسندیدند او را عزل و خانه نشین کردند و جمال عبدالناصر اختیاردار کل کشور گردید و در سال 1956 حکومت موقت نظامی به جمهوری مبدل و عبدالناصر از طرف ملت به ریاست جمهوری برگزیده شده و تا پایان عمر (1970 م.) در این سمت باقی ماند. در اواخر سال 1956 دولت مصر کانال سوئز را ملی و از شرکت سابق انگلیسی کانال خلعِ ید نمود. ملت مصر از اقوام سامی و حامی هستند ولی با رسوخ آداب و رسوم عربی در رأس کشورهای عربی قرار گرفته است. در حدود نود و یک درصد ملت مصر مسلمان و پیرو مذهب تسنن و بقیه پیرو مسیح و دیگر ادیان می باشند. قوۀ مقننه تحت نظر کنگرۀ ملی است که 600 تن نمایندۀ آن برای مدت پنج سال از سوی مردم برگزیده می شوند و ریاست قوه ٔ مجریه با رئیس جمهوری است که به مدت شش سال از طرف مجلس ملی با آراء عمومی انتخاب می شود. مصر کشوری کشاورزی است و کشت پنبه و برنج و نیشکر و غلات و میوه در درۀ نیل رایج است و پنبۀ مصر از مرغوبترین پنبه های جهان خود ثروت اصلی مصر است و مهمترین صنایع مصر نیز صنعت نساجی پنبه و صنایع شیمیایی می باشد. (از الموسوعة) (جغرافیای جهان) (حواشی و تعلیقات سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی). 
- مصرشناسی؛ رشتۀ تحقیقات علمی مربوط به مصر و شناختن تمدن و آثار تمدن و فرهنگی آن.
- مصر سفلی؛ آن قسمت از مصر که به بحرالروم منتهی میشود.
- مصر علیا؛ قسمتی که میان مصر وسطی و نوبه است.
- مصر وسطی؛ قسمتی از سرزمین مصر که میان مصر سفلی و مصر علیا قرار دارد.

پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:وهّابیّة, :: :: نويسنده : علی

وهّـابیّـة

پیروان محمد بن عبدالوهاب.
|| مذهب منسوب به عبدالوهاب.
یکی از فِرَق اسلامی که در نجد و حوالی آن ظاهر گردید و منسوب است به محمد بن عبدالوهاب. اساس کار این فرقه بر این است که صریح کتاب خدا (قرآن) و سنت پیغمبر را اخذ می کنند و آنچه را در کتاب و سنت نمی یابند بدعت میشمارند. زیارت قبور را منع می کنند و بنای بر روی قبور را حرام می دانند و آنچه را ساخته شده است، ویران می سازند. با برخی عادات نیز مبارزه می کنند، از جمله کشیدن سیگار را حرام میشمارند. قهوه راحرام کرده بودند و سپس آن را مباح دانستند. محمد بن سعود بزرگ خانوادۀ سعودی که از پیروان و طرفداران وهابیه بود با دولت عثمانی جنگید و والی مصر محمدعلی پاشا آنان را به تسلیم واداشت و سپس حجاز و همۀ صحراء را به سرکردگی عبدالعزیز آل سعود پدر ملک سعود و ملک فیصل به چنگ آوردند ( 1924م.)، و همۀ قبرهای صحابه و تابعین را ویران ساختند. (الموسوعة العربیة المیسرة چ قاهره).

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:قُبَّةُ الصَّخرَة, :: :: نويسنده : علی

قُبَّةُ الصَّخرَة

قُبَّةُ الصَّخرَة.
(
اِخ)
بنائی است که به امر «عبدالملک بن مروان» خلیفۀ اموی به سال ٧٢ ه.ق. بر بالای «صخرۀ ذبائح» در «اورشلیم» نزدیک «مسجد اقصی» ساخته شد.

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:مسجد الحرام, :: :: نويسنده : علی

مسجد الحرام

مسجد الحرام.
(اِخ)
کعبه.
مسجدی که محیط بر کعبه است.
مسجدی است که در مکه در گرداگرد کعبه واقع شده.
مردم در اطراف کعبه، خانه بنا می کردند تا اینکه به نزدیکی آن رسیدند و جای آن تنگ شد، «عمر» گفت ای مردم کعبه خانۀ خدا است خانه باید حیاطی داشته باشد، شما بکلی همه جا را گرفتید. در این هنگام مردم از این کار دست برداشتند، پس کسانی که مایل بودند قیمت گرفتند و آنان که راضی نبودند نفروختند و برای زمین ایشان قیمتی تعیین شد که بعدها بگیرند. دیوار مسجد را کمتر از یک قامت قرار دادند و چراغها را روی آن می گذاردند. بعدها «عثمان» خانه های دیگری به قیمت گران خرید و هر کس راضی نبود خانه اش را بفروشد امر داد که آن را خراب کنند. مردم بنای داد و فریاد گذاشتند، گفت حلم و ملایمت شما را به این کار وا می دارد و آنگاه دستور داد که اینان را به زندان ببرند. در این حال عبدالله بن خالد بن سید آنان را از زندان رهایی داد. گویند عثمان اول کسی است که در وقت تجدید بنای مسجد رواقها قایل شد. ابن زبیر دیوارها بر وی افزود، اما به گشادگی و وسعت آن چیزی علاوه نکرد ولی درهای آن را زیاد کرد و ستونهای رخامی برپای نمود و زیبایی و شکوه آن را بیفزود. عبدالملک بن مروان دیوارهای آن را بلند کرد و حجاج به امر او کعبه را با پوشش دیباج بیاراست. ولید بن عبدالملک به زیبایی و بهاء آن بیفزود و ناودان طلا و سقف طلایی برای آن ساخت و زر و سیم مائدۀ سلیمان بن داود را برای این کار صرف نمود و این مائده را هنگام فتح اندلس از شهر طلیطله آورده بودند. سپس منصور عباسی و بعد از او پسرش «مهدی» بر شکوه و جلال مسجد و حسن منظرۀ آن بیفزودند که به همان حال تاکنون (تا زمان یاقوت) باقی است. (از معجم البلدان).
اخیراً از سال ١٣٧٥ ه.ق. دولت عربستان با هزینه ای در حدود٨٠٠ میلیون ریال سعودی به توسعه و تغییرات فراوانی در مسجدالحرام دست زده است که در نتیجه مساحت مسجدالحرام از ٢٧ هزار متر مربع به ١٨٠ هزارمتر مربع بالغ گشت و درهای قدیم مسجد با نامهای اولیۀ خود بر جای خویش باقی نهاده شد و چند در دیگر بدان افزوده گشت و اکنون این مسجد دارای ٦٢ در بزرگ و کوچک است که سه تای آنها درهای اصلی و بزرگ هستند به نامهای باب الملک عبدالعزیز و باب العمرة و باب السلام و بر هر یک از این سه در دو منار هر کدام به ارتفاع ٩٢ متر و با قاعده ای به ابعاد ٧*٧ متر قرار دارد که بر تارک هر منار هلالی به ارتفاع ٥/٦ متر از برنز مطلّا به زر خالص نهاده شده. و هفتمین منار بر باب الصفا قرار گرفته که در کنار آن سقفی است با قبه ای که قطر خارجی آن ٣٥ متر است و بر این قبه نیز هلالی از برنز مطلا به زر خالص نهاده شده. و اینک با این توسعۀ جدید مسجدالحرام گنجایش ٥٠٠ هزار نمازگزار را دارد. (از نشریۀ دولت عربستان سال ١٣٩٨ ه.ق.)

چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:کعبة, :: :: نويسنده : علی

کعبة

کعبة.
(اِخ)
اسم بیت اﷲ.
در اصل به معنی مرتفع است چون بنای کعبه از زمین مرتفع و بلند است لهذا کعبه نام کردند یا مرتفع است از روی مراتب.
قبله.
بنیة.
ذات الورع.
حمساء.
خانۀ خدای.
بیت ﷲ.
بیت الحرام.
بیت عتیق.
بیت العتیق.
ناصرخسرو در سفرنامه وصف دقیقی از مکه و مسجد الحرام و کعبه و آداب حج دارد و مشاهدات خود را در سال 442 ه.ق. هرچه گویاتر بیان کرده است. وی پس از شرح شهر مکه و وصف مسجد حرام دربارۀ کعبه نویسد:
خانۀ کعبه میان ساحت مسجد است مربع طولانی که طولش از شمال به جنوب است و عرضش از مشرق به مغرب و طولش سی ارش است و عرضش شانزده و در خانه سوی مشرق است و چون در خانه روند رکن عراقی بر دست راست باشد و رکن حجرالاسود بر دست چپ و رکن مغربی جنوبی را رکن یمانی گویند و رکن شمالی مغربی را رکن شامی گویند و حجرالاسود در گوشۀ دیوار به سنگی بزرگ اندر ترکیب کرده اند و در آنجا نشانده چنانکه چون مردی تمام قامت بایستد با سینۀ او مقابل باشد و حجرالاسود به درازی بدستی و چهار انگشت باشد و به عرض هشت انگشت باشد و شکلش مدور است و از حجر الاسود تا در خانه چهار ارش است و آنجا را که میان حجر الاسود و در خانه است ملتزم گویند و در خانه از زمین به چهار ارش برتر است. چنانکه مردی تمام قامت بر زمین ایستاده برعتبه رسد و نردبان ساخته اند از چوب چنانکه بوقت حاجت در پیش در نهند تا مردم برآن بر روند و در خانه روند و آن چنان است که بفراخی ده مرد بر پهلوی هم بدانجا بر توانند رفت و فرود آیند و زمین خانه بلند است بدین مقدار که گفته شد.
صفت در کعبه:
دری است از چوب ساج به دو مصراع و بالای در شش ارش و نیم است و پهنای هر مصراعی یک گز و سه چهار یک چنانکه هر دو مصراع سه گز و نیم باشد و روی در فراز هم نبشته است و بر آن نقره کاری دایره ها و کتابتها نقاشی منبت کرده اند و کتابتهای به زر کرده و سیم سوخته دررانده و این آیت را تا آخر بر آنجا نوشته «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة». و دو حلقۀ نقره گین بزرگ که از غزنین فرستاده اند بر دو مصراع در زده چنانکه دست هرکس که خواهد بدان نرسد و دو حلقۀ دیگر نقره گین خردتر از آن هم بر دو مصراع در زده چنانکه دست هرکس خواهد بدان رسد و قفل بزرگ از نقره بر این دو حلقۀ زیرین بگذرانیده که بستن در بدان باشد و تا آن قفل برنگیرند در گشوده نشود.
صفت اندرون کعبه:
عرض دیوار یعنی ثخانتش شش شبر است و زمین خانه را فرش از رخام است همه سپید و در خانه سه خلوت کوچک است بر مثال دکانها یکی مقابل در و دو بر جانب شمال و ستونها که در خانه است و در زیر سقف زده اند همه چوبین است چهار سو تراشیده از چوب ساج الا یک ستون مدور است و از جانب شمال تخته سنگی رخام سرخ است طولانی که فرش زمین است و می گویند که رسول علیه الصلوة و السلام بر آنجا نماز کرده است و هر که آن را شناسد جهد کند که نماز بر آنجا کند و دیوار خانه به همه تخته های رخام پوشیده است از ایوان و بر جانب غربی شش محراب است از نقره ساخته و به میخ بر دیوار دوخته هریکی به بالای مردی به تکلف بسیار از زر کاری و سواد سیم سوخته و چنان است که این محرابها از زمین بلندتر است و مقدار چهار ارش دیوار خانه از زمین برتر نهاده است و بالاتر از آن همه دیوار از رخام است تا سقف به نقارت و نقاشی کرده و اغلب به زر پوشیده هر چهار دیوار و در آن سه خلوت که صفت کرده شد که یکی در رکن عراقی است و یکی دررکن شامی و یکی در رکن یمانی در هر سو بیغوله دو تخته چوبین به مسمار نقره بر دیوارها دوخته اند و آن تخته ها از کشتی نوح علیه السلام است. هر تخته پنج گز طول و یک گز عرض دارد و در آن خلوت که قفای حجر الاسود است دیبای سرخ در کشیده اند و چون از در خانه در روند بر دست راست زاویۀ خانه چهار سو کرده مقدار سه گز درسه گز و در آنجا درجه ای است که راه آن بام خانه است و دری نقره گین به یک طبقه بر آنجا نهاده و آن را باب الرحمة خوانند و قفل نقره گین بر او نهاده باشد و چون بر بام شدی دری دیگر است افکنده همچون در بامی هر دو روی آن در نقره گرفته و بام خانه به چوب پوشیده است و همه پوشش را به دیبا در گرفته چنانکه چوب هیچ پیدا نیست و بر دیوار پیش خانه از بالای چوبها کتابه ای است زرین بر دیوار آن دوخته و نام سلطان مصر بر آنجا نوشته که مکه گرفته و از دست خلفای بنی عباس بیرون برده - و آن المعز لدین اﷲ بوده است - و چهار تختۀ نقره گین بزرگ دیگر است برابر یکدیگر هم بر دیوار خانه دوخته به مسمارهای نقره گین و بر هریک نام سلطانی از سلاطین مصر نوشته که هریک از ایشان بروزگار خود آن تخته ها فرستاده اند و اندر میان ستونها سه قندیل نقره ای آویخته است و پشت خانه به رخام یمانی پوشیده است که همچون بلور است و خانه را چهار روزن است به چهار گوشه و بر هر روزنی از آن تخته ای آبگینه نهاده که خانه بدان روشن است و باران فرو نیاید و ناودان خانه از جانب شمال است بر میانۀ جای و طول ناودان سه گز است. و سرتاسر به زر نوشته است. و جامه ای که خانه بدان پوشیده بود سپید بود و بدو موضع طراز داشت. طرازی را یک گز عرض و میان هر دو طراز ده گز به تقریب و زیر و بالا به همین قیاس. چنانکه بواسطۀ دو طراز علو خانه به سه قسمت بود هریک به قیاس ده گز و بر چهار جانب جامه محرابهای رنگین بافته اند و نقش کرده و به زر رشته و پرداخته بر هر دیواری سه محراب یکی بزرگ بر میان و دو کوچک بر دو طرف چنانکه بر چهار دیوار دوازده محراب است ...
یاقوت در قرن هفتم در معجم البلدان کعبه را از قول بشاری چنین توصیف می کند:
کعبه در وسط مسجدالحرام قرار دارد و بشکل مربع است و در آن از زمین باندازۀ قامتی بلندتر است و آن را دو لت میباشد که هر لتی از صفحات نقرۀ آب طلا داده شده پوشیده شده است و بطرف مشرق قرار گرفته. طول مسجد الحرام سیصد و هفتاد ذراع و عرض آن 315 ذراع میباشد در حالی که طول کعبه 24 ذراع و یک وجب است و عرض آن 23 ذراع و یک وجب است. اندازۀ دور حجر 25 ذراع و از آن طوف صد ذراع و هفت ذرع است بلندی آن بجانب آسمان 27 ذراع و حجر بطرف شام است و در آن «میزاب» میگردد و دیوارها و زمین آن از سنگ مرمر است و آن را حطیم می نامند. طواف در پشت آن قرار دارد. نمازگزاری بسوی آن جائز نیست. حجرالاسود بر رکن شرقی در مقابل باب است. قبۀ زمزم مقابل باب است و طواف بین این دو قرار گرفته و در عقب این دو قبة الشراب است و در آن حوضی است. مقام ابراهیم در وسط بیتی است که در آن باب قرار دارد و آن به بیت نزدیکتر از زمزم میباشد و بر آن صندوق آهنی است که طول آن از قامت انسانی برتر است و آن از پارچه پوشیده شده. مقام در هر موسم حجی بطرف بیت رفع می شود و چون باز گردیده شد بر روی آن صندوق چوبی که دارای دری است قرار می گیرد. این در از ایام نماز باز می گردد و چون امام سلام داد آن را دست می کشد و سپس در آن را می بندد و در آن اثر پای ابراهیم می باشد و آن سیاه رنگ و بزرگتر از حجرالاسود است. طواف از رمل فرش شده و مسجد از سنگ ریزه و بر گرد صحن سه رواق می گردد که بر روی ستونهای مرمرین قرار دارد و این ستونها را «مهدی» از اسکندریه بر روی آب تا جده آورده است.
یاقوت بعد از تاریخ کعبه و طرز ساختمان آن بوسیلۀ ابراهیم و سختی هایی که برکعبه گذشته است سخن می گوید.
حمداﷲ مستوفی در قرن هشتم وصف کعبه در نزهة القلوب چنین آرد:
مسجد حرام اندر میان شهر است و صحن از طواف گاه حجاج و خانۀ کعبه بر میان آن صحن است و آنکه در جامع های بلاد بر میان صحن عمارتی سازند جهت مناسبت با مسجد حرام و کعبه باشد و مسجد حرام را چهار در است باب بنی شیبه برطرف عراقی است. و مایل شمال و باب صفا بر طرف شرقی است. در عهد رسول پنج سال پیش از مبعث قوم قریش خانۀ کعبه را عمارت کردند به درختهایی که نجاشی پادشاه حبشه جهت کلیسای انطاکیه براه دریا به شام میفرستاد و حق تعالی آن کشتی را غرق کرد و آن چوبها را به جده انداخته و مکیان به اجازت او بردند و خانۀ کعبه بدان مسقف گردانیدند و چهار قائمۀ چوبین در زیر سقفش وضع کردند و حضرت رسول براه حکمی به دست مبارک خود بتراضی قریش حجرالاسود را بیرون خانۀ کعبه در رکن عراقی نشاند بر بلندی کم از قامتی تا دست در آن توان مالید وآن رکن مایل شرقی است و مقام ابراهیم و زمزم نزدیک اوست و رکنی که مایل شمالی است رکن شامی گویند و رکنی که مایل غربی است رکن حبش گویند و آنکه جنوبی است رکن یمانی گویند و دری یک مصراعی بر در خانۀ کعبه نشاندند و رویش را در نقره گرفتند از آهوان نقره که در چاه زمزم یافته بودند. در عهد عبداﷲ بن زبیر چون بنی امیه دیوار کعبه را بسنگ منجنیق خراب کرده بودند و او آن را عمارت کرد و خانه را بزرگتر و دو در گردانید و حجرالاسود در اندرون خانۀ کعبه در دیوار نشاند و گفت که چون رسول فرمود که حجرالاسود از خانۀ کعبه است باید که در اندرون کعبه باشد. بعد از او حجاج بن یوسف ثقفی وضع عمارت او باطل کرد و حجرالاسود را بیرون آورد چنانکه رسول کرده بود بر رکن شمالی که عراقی گویند نشاند و خانه با قدر اول برد و یک در ساخت و طول آن خانه بیست و چهار گز و بدستی در عرض بیست و سه گز و بدستی است و مساحتش پانصد و هفتاد و پنج گز باشد و مساحت اندرون خانۀ کعبه چهارصد و چهل و چهار گز است و علو آن خانه بر بیرون بیست و هفت گز است. و بامش بقلعی اندوده و ناودان سیمین دارد بطرف راست و درچپ خانۀ زمزم است و اول کسی که آن خانه را جامه پوشانید تبع یمن، اسعد، ابوکرب حمیری بود و او معاصر بهرام گور و قصی پنجم پدر حضرت رسول بوده است .
کعبه در قرن سیزدهم هجری بدین شرح وصف شده است:
مسجدالحرام در وسط شهر مکه واقع است که بخاطر فضیلت همان مسجد این شهر به ام القری شهرت یافته است و خانۀ معروف کعبه که بنا بگفتۀ مورخین اسلامی حضرت ابراهیم آن را بنا کرده در مسجد الحرام واقع است و خلفای اسلامی و پادشاهان هریک که بر آنجا دست یافته اند از زمان حضرت محمد تا کنون در زیبایی و تزیین مسجدالحرام کوشیده اند بطوری که از وضع سابق و تزیینات قدیمی آن چیزی اکنون بجای نمانده است. مسجد الحرام صحن وسیع و با شکوهی دارد در اطراف آن طاقنماهائی روی ستونهائی بلند زده شده است و وسط آن ستونها گنبدهای کوچک بسیار دیده میشود و در گوشه های مسجد مناره ها بنا شده است. بسیاری از مساجد دیگر که در شهرهای اسلامی و بخصوص سوریه ساخته اند از روی نقشۀ ساختمان مسجد الحرام بنا شده است. خانۀ کعبه عبادتگاه مسلمانان در وسط صحن واقع شده و آن عبارت است از یک بنای سنگین بشکل مکعب که ارتفاع آن 40 پا و طولش 18 پا و عرض آن 14 پا می باشد. و جز یک در که باندازۀ 7 پا از زمین بلند است در دیگری ندارد و برای رفتن بداخل آن از نردبان متحرکی که در ایام حج در آنجا نصب میکنند استفاده میشود و داخل کعبه از سنگهای مرمر فرش شده و قندیلهای زرین بسیار در اطراف آن آویزان و اطراف آن را با کتیبه های قیمتی تزیین کرده اند. تزیینات داخلی کعبه و اشیاء قیمتی آن همیشه مورد گفتگو بوده است و مسافران بسیار از آن ذکر کرده اند. در قسمت بیرون خانه کعبه در یک قطعه از دیوارهای خارجی آن حجرالاسود سنگ معروف بکار رفته این سنگ چنانچه مسلمانان گویند، فرشتگان آن را از بهشت آورده اند تا ابراهیم هنگام بنای خانه پای خود را روی آن نهد قطرش از مساحت هفت قیراط زیادتر نیست و ما چیز مقدسی سراغ نداریم که زمانی دراز مورد احترم و تعظیم مردم باشد همانند حجرالاسود که از قرنها پیش از اسلام تاکنون مورد احترام و تکریم مردم است. خانۀ کعبه را در هر سال با روپوش سیاهی میپوشانند که همه سمت آن جز جای حجرالاسود و چند قدم از زمین بقیۀ آن را پوشیده است و چون موسم حج شد در قسمت بالای پردۀ کعبه نواری کمربندی میدوزند که آیات قرآنی روی آن زردوزی شده است. در صحن مسجد الحرام یک ساختمان چهار گوش است که بر روی چشمۀ آبی که در آنجا است بنا شده و آن چشمه را چنانکه گویند هنگامی که هاجر تشنگی فرزندش اسماعیل را دید و سراسیمه در آن دره برای پیدا کردن آب به این سو وآن سو میدوید و برای اینکه جان دادن بچۀ خود را از شدت تشنگی نبیند رو از او گردانده بود، فرشته ای در آن بیابان ظاهر ساخت و بدینوسیله آن دو را از تشنگی نجات داد. (تلخیص از ترجمه تمدن اسلام و عرب تألیف گوستاو لوبون ترجمۀ فخر داعی) 

سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:مسجد اقصی, :: :: نويسنده : علی

مسجد اقصی

مسجد اقصی.
(اِخ)
مسجد الاقصی.
المسجد الاقصی.
اسم بیت المقدس که مسجدی است در شام.
جامعی است در قدس در کنار جامع عمر.
مسجد بیت المقدس.
مزگت بیت المقدس.
جامعی است بزرگ در جنوب قبة الصخرة، ولید بن عبدالملک در فاصلۀ سالهای 705 تا 715 م. آن را بساخت.
از اماکن بسیار مقدس مسلمین است.
دومین مسجد، بعد از مسجد الحرام، نخست داود نبی ساختن آن را آغاز کرد و سلیمان آن رابعنوان یک معبد تکمیل نمود، سپس در طول تاریخ بارها تجدید بنا شد که از آن جمله در عهد عبدالملک بن مروان بود. این مسجد مدتی قبلۀ مسلمین بود و سپس قبله بسمت کعبه تعیین گشت.
ناصرخسرو (درقرن پنجم) مسجد الاقصی را چنین توصیف کرده است: آنجا را عمارتی به تکلف کرده اند و فرشهای پاکیزه افکنده و خادمان جداگانه ایستاده همیشه خدمت آن را کنند، و چون به دیوار جنوبی بازگردی از آن گوشه مقدار دویست گز پوشش نیست و ساحت است و پوشش مسجد بزرگ که مقصوره در او است بر دیوار جنوبی است و غربی. و این پوشش را چهارصد و بیست ارش طول است در صد و پنجاه ارش عرض و دویست و هشتاد ستون رخامی است و بر سر اسطوانه ها طاقی از سنگ در زده و همه سر و تن ستونها منقش است و درزها را به ارزیز گرفته چنانکه محکمتر نتواند بود و میان دو ستون شش گز است همه فرش رخام ملون انداخته و درزها به ارزیز گرفته ومقصوره بر وسط دیوار جنوبی است بسیار بزرگ چنانکه شانزده ستون در آنجاست و قبه ای عظیم بزرگ منقش به مینا ... و در آن جا حصیرهای مغربی انداخته و قندیلها و مسرجها جداجدا به سلسله آویخته است. و محرابی بزرگ ساخته اند همه منقش به مینا و دو جانب محراب دو عمود رخام باشد به رنگ عقیق سرخ ... و بر دست راست محراب معاویه است و بر دست چپ محراب عمر ... و سقف این مسجد به چوب پوشیده است ... بر چهار جانب این پوشش از آن هر شهری از شهرهای شام و عراق صندوقها و مجاوران نشسته ... در اندرون پوشش حوضی است در زمین که چون سرنهاده باشد با زمین مستوی باشد جهت آب تا چون باران آید در آنجا رود ... شهر بیت المقدس بر سر کوهی است و زمین هموار نیست اما مسجد را زمین هموار و مستوی است و از بیرون مسجد به نسبت مواضع هر کجا نشیب است دیوار مسجد بلندتر است ... و هر کجا فراز است دیوار کوتاه تر است ...
مسجد اقصی که از حیث قدمت کمتر از مسجد عمر نیست در همان محوطۀ حرم واقع است. مسجد مزبور در اصل کلیسائی بوده که «ژوستی نین» امپراطور به نام حضرت مریم آن را بنا نمود. مسلمانان طبق دستور خلیفۀ دوم آن را تغییر داده مسجد بنا نمودند. این معبد یک بار بسبب زلزله منهدم شد و در سال 585 م. دوباره آن را ساختند، و تغییر و تبدیلی که در اعصار مختلف در آن پیدا میشد بتدریج صورت بنای اسلامی بخود گرفت و در سال 583 ه.ق. صلاح الدین ایوبی آن را تجدید بنا و مرمت نمود، و قسمت دیگر آن از قبیل دروازه و غیره در قرن نهم هجری ساخته شده است. ستونهای اندرونی مسجد از ابنیۀ مختلف گرفته شده است. طرز طاقنمای مرکزی رومی است و باید در قرن هفتم میلادی ساخته شده باشد. طاقهای آن بیشتر جناقی شکل است. در زمان جنگهای صلیبی نصارا در همین مسجد توقف داشتند حتی دالانی هم که درآن موجود می باشد مخزن اسلحۀ لشکریان آنها بوده است. محراب مسجد مزبور به نقش و نگار بسیار عالی تزیین یافته و کتیبه ای دارد که نشان میدهد صلاح الدین ایوبی در سال 583 ه.ق. این محراب را بنا نموده است و در همین جا یک منبر است از چوب که در آن با عاج و صدف منبت کاری شده که نهایت درجه حیرت انگیز است و از کتیبۀ درون آن معلوم میشود که این منبر در سال 564 ه.ق. ساخته شده و شیشه های پنجره های بالای محراب آن متعلق به قرن دهم هجری است. دو طرف راست و چپ مسجد دو مصلای قدیمی جالب توجهی موجود است که دارای ستونهای مارپیچ و طاقهای جناقی است و آنجا به مقام عُمَر مشهور است و میگویند او در آنجا نماز کرده است، و مصلای دیگری است معروف به مقام حضرت زکریا. (از تمدن اسلام و عرب دکتر گوستاو لوبون).
آیۀ اًسراء در مکانی نازل شد که اکنون بین دیوارهای حرم شریف در قدس محاط است و خداوند آنجا را برای پرستش بندگانش اختصاص داد. آن موقع در آن مکان بنائی معروف به مسجد الاقصی و مسجد صخره یا سایر بناهای موجود در صحن مسجد اقصی وجود نداشت، فقط در آیه از مسجد نام برده شده است زیرا که مکان پرستش و عبادت است لذا خلیفۀ دوم زمانی که در سال 15 هجری به قدس آمد و آنجا را فتح نمود از کعب الاحبار پرسید مسجد کجاست؟ کعب گفت آن را در پشت صخره بنا کن. عمر گفت ای کعب، آن را با یهود مشابه و برابر کردی نه آن را بالای مسجد قرار میدهیم، که امروز به مسجد عمر معروف است سپس با ردا و قبایش خاکها را از صخره بر میداشت و به آنجا انتقال می داد و مسلمانان با او در این عمل شرکت میکردند و ساکنین اردن نیز در نقل بقیۀ آن کمک میکردند. لکن رومیها صخره را مزبله و محل کثافت قرار دادند زیرا آنجا قبلۀ یهود بود.
عبدالملک بن مروان دو مسجد معروف به مسجد اقصی و مسجد صخره را بنا کرد بنابراین اطلاق نام مسجد اقصی به مسجدی که امروزه مشهور است، اصطلاح جدید و تازه ای است و کلیه ٔ مورخین هنگامی که از مسجد اقصی نام میبرند مقصودشان تمام قسمتی است که حصارها و برج و باروها بر مبنای آن استوار است و در آن بابهایی قرار دارد و همان مکانی است که هنگام اسراء و معراج معروف و مشهور بوده است. (از کتاب بیت المقدس در اسلام تألیف معین احمد محمود ترجمۀ علی منتظمی).
این مسجد در تاریخ 30 مرداد 1348 ه.ش. 1969/8/21/ م. دچارآتش سوزی مهیبی شد و قسمتهای زیادی از آن ویران گشت که در سالهای بعد با کمک کشورهای اسلامی جهان (از جمله کشور ایران) به مرمت و بازسازی آن اقدام شد.

سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:وحي, :: :: نويسنده : علی

وحي

وحی.
(ع اِ)
آواز که در مردم و غیر آنان باشد.
|| اشارت.
|| کتابت.
نبشته. مکتوب. نامه. رساله.
|| هرچه به دیگری فرستی و اندازی.
هرآنچه کسی به دیگری فرستد و بدان القاء کند هرچه باشد.
|| پیغام.
|| سخن پوشیده. کلام خفی. الهام. سخن پنهان. سخن نرم. اعلام در خفا.
|| پیغام خدا. پیغام خدا و الهام.
|| هرچیز که به دیگری کنی تا بداند چگونه است و سپس غلبه یافته است بر آنچه که خداوند به پیمبران خود القاء میکند.
|| آنچه از جانب خدای تعالی به سوی انبیاء القاء شود.
هرچه از کلام یا نبشته یا پیغام یا اشاره که به دیگری القاء و تفهیم کنی وحی نامیده میشود و در اصطلاح شرع کلام خداوند است که بر پیغمبر نازل میگردد. وحی بر دو قسم است وحی ظاهر، وحی باطن. اما وحی ظاهر بر سه گونه است اول آنچه بر زبان فرشته رود و پیغمبر آن را شنود «قرآن» از این قبیل است. دوم آنچه واضح گردد به اشارۀ فرشته بدون آنکه بیان و کلام در میان باشد چنانکه پیغمبر فرمود: «روح القدس نفث فی روعی» و سوم الهام، و تمام این اقسام بطور مطلق حجت است به خلاف الهام اولیاء که بر دیگران حجت نیست و وحی باطن آنچه به وسیلۀ رأی و اجتهاد حاصل میگردد....
- وحی آمدن ; از جانب خداوند الهام شدن
- وحی آوردن ; پیغام آوردن. الهام آوردن ...
- وحی مُنزَل ; عبارت از قرآن مجید.
|| (مص)
در دل افکندن. در دل انداختن چیزی. الهام کردن.
|| شتابی نمودن. شتاب کردن.
|| فرستادن.
|| اشاره کردن.
|| نبشتن. نوشتن.
|| سخن پنهان کردن.
|| ذبح کردن گوسفند را به سرعت.

سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:جبرئیل, :: :: نويسنده : علی

جبرئیل

جَبرَئیل.
(اِخ)
نام فرشتۀ وحی.
نام فرشته مقرب.
فرشته ای است که پیک حضرت است.
پیر چهل ساله.
جوهر اول.
هیولائی اول.
سبز کبوتر.
طوطی سدره نشین.
طاوس عرش.
عاشرنه تخته عاج.
روح القدس.
روح الامین.
روح مکرم.
عقل اول.
ناموس اکبر.
روح الاعظم.
ساقی روحانیان
کلیم.
روح.
نام فرشتۀ مقرب.
امین وحی.
فرشتۀ وحی. ...
...
جبر بمعنی عبد و ایل بمعنی خدا است و رویهمرفته بمعنی بندۀ خدا است...



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 1724
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 1782
بازدید کل : 167305
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content