یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
... عَنْ مَنْصُورٍ بُزُرْجَ قَالَ : الأمالي للطوسي ص : 133 پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
سلمان محمّدي سلمان فارسی. یکی از مشاهیر صحابۀ پیغمبر و از شخصیت های بسیار بزرگ اسلام است . وی فارسی و دهقانزاده ای از ناحیۀ «جی» اصفهان بود. بقولی دیگر از نواحی رامهرمز از مضافات خوزستان است . نام اصلی او «ماهو» یا روزبه است . در کودکی به دین عیسوی گرائید و چون از کشیشان شنیده بود که ظهور پیغمبر تازه ای نزدیک شده است ، خانۀ پدر را ترک گفت و در پی یافتن آن پیغمبر به سفر پرداخت . چون به سوریا رسید چندی در شام و موصل و نصیبین اقامت جست تا آنکه در بلاد عرب به اسارت بنی کلب افتاد و مردی از بنی قریظه او را خرید و به یثرب برد. در این شهر از ظهور پیغمبر آگاه شد و چون گفته ها و علائم و نشانه هایی که از کشیشِ مُرادِ خود شنیده بود در پیغمبر بدید به زودی اسلام آورد. رسول اکرم (ص) او را ازخواجه اش بخرید و آزاد کرد از آن موقع سلمان ملازم رسول (ص) بود و نزد او منزلتی خاص یافت . گویند کندن خندق در جنگی که در تاریخ اسلام به غزوۀ خندق معروف است به اشارت سلمان بود و کندن این خندق در ممانعت از تجاوز کافران به لشکرگاه مسلمانان اثری بزرگ داشت . برطبق روایتی مشهور رسول (ص) سلمان را از اهل بیت شمرده است . پس از مرگ پیغمبر اسلام (ص) سلمان در شمار اصحاب علی علیه السلام و از مؤمنان به خلافت او درآمد و نزد امیرالمؤمنین علی (ع) نیز منزلتی بزرگ داشت . در خلافت عمر بن الخطاب به حکومت مدائن منسوب شد. گویند وقتی عطای وی از بیت المال بدو میرسید، آن را به صدقه میداد و خود زنبیل میبافت و از کسب دست خویش معیشت مینمود. سلمان گذشته از مقام بزرگی که نزد شیعیان دارد، نزد اهل سنت و جماعت نیز دارای منزلت و مرتبه ای است . وفات او به سال ٣٥ یا ٣٦ ه.ق اتفاق افتاده است ، چه بعد از خلافت علی علیه السلام از او خبری در دست نیست . در مدت عمر وی ، مابین محدثین اختلاف است ; بعضی گفته اند او حضرت عیسی علیه السلام را دیده . سیدمرتضی در شافی گوید : اصحاب اخبار گفته اند که سلمان فارسی سیصد و پنجاه سال زندگی کرده و بعضی گفته اند زیاده از چهارصد سال زیست و پیداست که این روایت ها به صحت مقرون نیست ، ولی از قرائن معلوم میشود عمری طولانی کرده است . قبر سلمان در مدائن در نزدیکی بغداد است و به نام سلمان پاک شهرت دارد و مسجدی در آن موضع ساخته شده است . این قبر، زیارتگاه مسلمانان است . بالجمله فضائل سلمان فراوان و روایات در شأن او بسیار است . در روایتی از ابوهریره آمده که چون این آیۀ «و ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لایکونوا امثالکم» (قرآن ٣٨/٤٧)، بر رسول (ص) نازل شد، از او پرسیدند یا رسول الله! چه کسانند که اگر ما اعراض کنیم آنان را بجای ما خواهی گزید؟ سلمان کنار وی نشسته بود; دست بر زانوی او زد و بر سبیل تکرار فرمود که این یار و محرم من است . شیخ طوسی در کتاب امالی از منصور بُزُرج روایت کند که گفت امام جعفر صادق (ع) را گفتم : ای مولای من ! ذکر سلمان فارسی را فراوان از شما میشنوم ، سبب آن چیست ؟ در جواب فرمود : مگو سلمان فارسی بگو سلمان محمدی (ص) و سبب آنکه من او را فراوان یاد میکنم این است که در او سه خصلت عظیم است که به آن آراسته بود : اول آنکه اختیار هوای امیرالمؤمنین علیه السلام بر هوای نفس خودکرد، دیگر دوست داشتن او فقرا را و اختیار او ایشان را بر اغنیاء و صاحبان ثروت و مال ، سوم محبت او به علم و علما «ان سلمان کان عبداً صالحاً حنیفاً مسلماً و ماکان من المشرکین». ابن شهرآشوب روایت کند که رسول (ص) عهدی از برای قبیلۀ سلمان که در کازرون بودند نوشت که در آن عهدنامه نسبت به قوم وی مکرمت ها شده است . و در آخر روایت گوید که سلمان از جانب رسول خدا(ص) مستحق این کرامتها گردیده . برای مزید اطلاع از احوال سلمان و روایاتی که از وی یا در شأن وی رسیده است ، رجوع شود به نامۀ دانشوران ، دائرة المعارف اسلام ، الاصابة فی احوال الصحابه و مقالات لویی ماسینیون . پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
11- پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
چو نَقدَت دست داد؛ از نَقل بَس کُن چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
نِظامیِ گَنجَوی نِظامیِ گَنجَوی. (حکیم نظامیِ گنجوی) الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید، ملقب به جمال الدین و مکنی به ابومحمد و معروف به حکیم نظامی گنجوی. از اعاظم شعرای فارسی زبان است. وی در حوالی سنۀ ٥٣٠ ه.ق از مادری کردنژاد در گنجه بزاد و همۀ عمر خود را در گنجه به زهد و عُزلَت بسر برد و تنها سفری کوتاه مدت به دعوت سلطان قزل ارسلان به سی فرسنگی گنجه کرد و از این پادشاه عزت و حرمت دید. از شاعران همزمان خویش با خاقانی ارتباط داشته است و در مرگ او رثائی گفته است. از شاهان معاصر با اینان مربوط بوده است : فخرالدین بهرامشاه حکمفرمای ارزنگان از دست نشاندگان قلج ارسلان که کتاب «مخزن الاسرار» را به نام او به نظم درآورده است، اتابک شمس الدین محمد جهان پهلوان که منظومۀ «خسرو و شیرین» بدو تقدیم شده است، و طغرل بن ارسلان سلجوقی و قزل ارسلان بن ایلدگز که در همین منظومه از ایشان نام برده است، ابوالمظفر اخستان بن منوچهر شروانشاه که «لیلی و مجنون» را به نام او کرده است، نصرةالدین ابوبکر بن جهان پهلوان اتابک آذربایجان که «شرفنامه» به نام او مصدر است، و چند تن دیگر از امرا و اتابکان آن سامان. در تاریخ وفات نظامی هم چون تاریخ ولادتش اختلاف است، ... حاجی خلیفه ٥٩٦ و آذر بیگدلی ٥٨٩ و هدایت ٥٧٦ و تقی الدین کاشی ٦٠٦ و مؤلف نتایج الافکار٦٠٢ ه.ق بنا به تحقیقی که آقای دکتر صفا کرده است با احتساب ٨٤ سال عمر نظامی و فرض اینکه وی در سال ٥٣٠ ولادت یافته باشد عدد ٦١٤ برای سال درگذشت او به صواب نزدیکتر می نماید. مدفن او در گنجه است. آقای دکتر صفا راجع به سبک و اشعار نظامی آرد : «نظامی از شاعرانی است که بی شک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست، وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست با ایجاد یا تکمیل سبک خاصی توفیق یابد ... تنها شاعری که توانست شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل برساند نظامی است، وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند در هر مورد و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاد مناظر رائع و ریزه کاری در توصیف طبیعت و اشخاص و احوال و بکار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است آثاری که از این سخنسرای قوی طبع نازک اندیشه بازمانده است، عبارت است از: در این چمن که ز پیری خمیده شد کمرم و نیز : خوشا جانی کز او جانی بیاسود ٢ - مثنوی «مخزن الاسرار» که در حدود ٢٢٦٠ بیت است به بحر سریع، مشتمل بر٢٠ مقاله در اخلاق و مواعظ و حکم که در حدود سال ٥٧٠ ه ق به اتمام رسیده است و از آن است این ابیات : ای به زمین بر چو فلک نازنین ٣ - مثنوی «خسرو و شیرین» به بحر هزج مسدس مقصور و محذوف در ٦٥٠٠ بیت ، که به سال ٥٧٦ ه.ق نظمش پایان گرفته است و این مثنوی از دلکش ترین شاهکارهای عشقی زبان فارسی است. ابیات زیر در توصیف آب تنی کردن شیرین از آنجاست : چو قصد چشمه کردآن چشمۀ نور ٤ - مثنوی «لیلی و مجنون» به بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور و محذوف و ٤٧٠٠ بیت است، نظم این مثنوی به سال ٥٨٨ ه.ق به پایان رسیده است و از آنجاست : مجنون چو حدیث عشق بشنید ٥ - مثنوی «هفت پیکر» که آن را بهرامنامه و هفت گنبد نیز خوانده اند، در ٥١٣٦ بیت به بحر خفیف مسدس مخبون مقصور و محذوف است در سرگذشت افسانه ای بهرام گور، عشقبازی او با هفت دختر از شاهزادگان هفت اقلیم، ازآن منظومه است در صفت خورنق : چونکه بر شد به بام او بهرام ٦ - مثنوی دیگر «اسکندرنامه» است در ١٠٥٠٠ بیت به بحر متقارب مثمن مقصور و محذوف، مشتمل بر دو بخش یکی «شرفنامه»، دیگری «اقبالنامه» که در حوالی سال ٦٠٠ به اتمام رسیده است. و این ابیات در مرگ دارا از آن کتاب است : سکندر چو دانست کآن ابلهان چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:ملّاصدرا رحمه الله, :: :: نويسنده : علی
ملّا صدرا رحمه الله صدرا.(ملا صدرا) نام وی محمد فرزند ابراهیم بن یحیی شیرازی و ملقب به صدرالدین و صدرالمتألهین و معروف به صدرا و ملاصدرا و از اکابر فلاسفه و حکمای اسلامی قرن یازدهم ه.ق است. وی علاوه بر تبحر در کلام و فلسفه در حدیث و تفسیر قرآن نیز بارع بود. آنـان کـه رَهِ دوسـت گُـزیـدنـد هـمـه در معرکۀ دو کون، فتح از عشق ست چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
الأسفارُ الأربعة ... و اعلم أنّ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
آنـان کـه مُـحـقِّـقـان و رَه بینـاننـد
چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
ابنُ فارِض ابنُ فارِض. ابوحفص و ابوالقاسم عمر بن ابی الحسن علی بن المرشد بن علی الحَمَويّ الاصل، المصری المولد و الدار و الوفات، معروف به ابن فارض و منعوت به شرف. عارف و شاعری معروف. اصلاً از مردم حَماة شام است و در قاهره به سال ٥٧٦ ه.ق متولد شده. پدر او قاضی قاهره و خود او مردی صالح و کثیرالخیر بود و مدتی مجاورت خانۀ خدا گزید. وی را اشعار بسیار و قصاید نیکو و طویل با اسلوبی لطیف و رائق به طریقۀ فقراء و اصطلاحات و منهج آنان و نیز دوبیتی و مَوالیا و اَلغاز هست و دیوان او را گرد کرده اند. وفات او در سال ٦٣٢ به قاهره بوده و مدفن وی در جبل مُقَطَّم و تربت او زیارتگاه است. و دو قصیدۀ تائیه و یائیۀ او مشهور است و دیوان قصائد او را ادبا و علماء بسیاری شرح کرده اند و کاملتر از همه شرح شیخ حسن بوری است و قصیدۀ تائیۀ او را خاصةً شروح بسیار است، ازجمله شرح فارسی مولانا عبدالرحمن جامی و شرح فَرغانی. چــون بـبـیـنـی مَــحــرَمــی گـو سِـرِّ جــان
مثنوی دفتر ششم |
|||
|