یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 7 تير 1393برچسب:صوم, :: :: نويسنده : علی

صوم.
بازایستادن از خوردن.
روزه داشتن.
صوم رمضان :
روزۀ ماه رمضان.
در نفائس الفنون آرد :
بدان که سبب صوم رمضان رؤیت هلال رمضان است یا گذشتن سی روز از شعبان و اگر یک شخص عادل گواهی به رؤیت هلال دهد هم ثابت شود به مذهب شافعی و مالک و احمد و به مذهب ابوحنیفه، اگر آن شخص زن یا بنده هم باشد ثابت شود.
و به مذهب صادق (ع) سه قول است :
یکی آنکه به یک گواه عادل ثابت شود.
دوم آنکه هوا صافی نباشد، بقول پنجاه نفر ثابت شود
سوم آنکه بقول دو گواه عادل ثابت شود، اگر هوا صافی باشد و اگرنه عمل بر نیت.
و بقولی از احمد اگر بیست و نه روز از شعبان بگذرد و شب سی ام گرد و غبار باشد، صوم آن روز واجب شود و از رمضان محسوب افتد.
و به مذهب ابوحنیفه، اگر نیت کند که اگر رمضان باشد فریضۀ روزه دارم و الا تطوع و ظاهر شود که رمضان بود از رمضان محسوب افتد.
و روز شک آن است که احتمال رمضان و شعبان داشته باشد به سَویَّت. و روزۀ روز شک به نیت وجوب حرام است و به نیت تطوع جائز و اگر در آخر ظاهر شود که از رمضان بود از رمضان محسوب افتد.
و در روزه دو چیز فرض است :
یکی نیت،
دوم امساک.
و پیش ابوحنیفه، مطلق نیت صوم کامل بود بی قید رمضان یا غیر آن. و بی آنکه نیت در جزوی از شب افتد، تا اگر پیش از زوال نیت کند در فرض و نقل روا بود.
و بمذهب شافعی و مالک و بقولی از احمد تعیین لازم است، و نیت روزه فرض باید که در جزوی از شب افتد.
و بمذهب شیعۀ امامیه اگر روزۀ معینی است همچو روزۀ رمضان نیت روزه یا قربت کافی بود بقولی، و اگرنه تقید بدان لازم باشد، چنانکه گوید : اصوم عن الکفارة یا غیر آن. و در روزۀ فریضه اگر بی نیت عمداً بماند و صبح آید روزه درست نباشد.
و از برآمدن صبح صادق تا غروب آفتاب باید از مجامعت و اکل و شرب و هرچه در معنی اینهاست اجتناب کند.
و بمذهب شافعی و مالک و احمد جز به مجامعت کفاره ثابت نشود.
و بمذهب ابوحنیفه مجامعت و خوردن و آشامیدن قضا دارد و با یاد روزه موجب کفاره است الا جماع بهیمه که پیش او و به یک قول از احمد موجب کفاره نیست.
و بمذهب مالک جماع عمد و خطا یکسان است.
بمذهب ابوحنیفه و مالک و یک قول از احمد مرد و زن در وجوب کفاره یکسان است.
و شافعی را در این مسئله سه قول است : یکی آنکه بر زن اصلاً نیست. دوم آنکه هست. سوم آنکه بر او واجب شود. لیکن مرد از او ادا کند
و کفارۀ روزه به مذهب ابوحنیفه و شافعی مرتب است، یعنی اگر قادر باشد بنده آزاد کند، واگر نتواند دو ماه پیوسته روزه دارد، و اگر نتواند شصت مسکین را طعام دهد.
و بمذهب مالک و احمد مخیر است، یعنی اگر خواهد بنده آزاد کند، و اگر خواهد روزه دارد، و اگر خواهد طعام دهد. و این کفاره به اتفاق هر چهار به روزۀ ماه رمضان مخصوص است،

اما بمذهب شیعۀ امامیه، بر اکل و شرب معتاد و غیر آن و جماع مطلقاً قضا و کفاره واجب شود.
و اگر کسی جنب شود و عمداً غسل نکند تا صبح برآید، یا بعد از جنابت بی نیت غسل بخسبد تا روز هم قضا و کفاره واجب شود. و خفتن جنب بعد از آنکه دو بار بیدار شده باشد، به نیت غسل تا برآمدن صبح، و رسانیدن غبار به حلق به اختیار و استمناء همین حکم دارد. و کفارۀ رمضان همین است و بر مرد و زن لازم شود.
و اگر به حرامی افطار کند، اصح روایات آن است که هر سه واجب شود. و کفاره در افساد روزۀ رمضان و قضای او بعد از زوال و نذر معین و اعتکاف فریضه لازم شود.
و در سفر و مرض که در روزه خوف زیادتی بیماری یا دراز کشیدن آن باشد، افطار مباح است بمذهب هر چهار. لیکن پیش ابوحنیفه و شافعی و مالک روزه فاضلتر است و به مذهب احمد افطار و به مذهب شیعه افطار واجب است، و اگر روزه دارند درست نباشد. و از عمر و ابوهریرة همچنین مروی است.
پس روزه درست به اتفاق مذاهب آن باشد که مشتمل باشد بر نیت قربت که در جزوی ازشب شده باشد یا تعیین آن و امساک از اکل و شرب معتاد و غیر معتاد، و از جماع مطلقاً، و استمناء و اگر در سفر یا مریض باشد باید که روزه ندارد، و قضا کند.

شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

... عَنْ جَابِرٍ
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الباقر (ع)
قَالَ :

كَانَ رَسُولُ اللهِ (ص)
إِذَا أَهَلَّ هِلَالَ شَهْرِ رَمَضَانَ
اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ
وَ رَفَعَ يَدَيْهِ
فَقَالَ :

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا

بِالْأَمْنِ و الْإِيمَانِ

وَ السَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ

وَ الْعَافِيَةِ الْمُجَلِّلَةِ

وَ الرِّزْقِ الْوَاسِعِ

وَ دَفْعِ الْأَسْقَامِ

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا

صِيَامَهُ

وَ قِيَامَهُ

وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ فِيهِ

اللَّهُمَّ

سَلِّمْهُ لَنَا

وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا

وَ سَلِّمْنَا فِيهِ.

شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

رمضان
ماه روزه.
ماه نهم از ماههای قمری بین شعبان و شوال.
ج، رَمَضانات، رَماضین، اَرمِضاء، اَرمِضة.
ماه صیام.
و رمضان سنگ گرم است و از سنگ گرم پای روندگان میـسوزد و شاید که به وقت وضع این اسم ماه صیام در شدت گرما باشد و یا مأخوذ است از رمض که به معنی سوختن است، چون ماه صیام گناهان را میـسوزد لهذا به این اسم مسمی گشت و یا آنکه مشتق از رمض است و معنی رمض سوخته شدن پای از گرمی زمین، چون ماه صیام موجب سوختگی و تکلیف نفس است.
ماه نهم از سال هجری قمری بین شعبان و شوال و آن ماه روزه برای مسلمانان است و نام آن در لغت قدیم ناتِق است.
ماه مبارک.
شهرالله.

جمعه 6 تير 1393برچسب:یوم الشّکّ, :: :: نويسنده : علی

یوم الشک
روزی که ندانند از ماه مبارک رمضان است یا از شعبان و شوّال.
روز آخر ماه مبارک رمضان که رؤیت هلال به شب آن محقَّق نشده.
روز اول ماه مبارک رمضان که رؤیت هلال به شب آن محقّق نشده است.

جمعه 6 تير 1393برچسب:کوچه باغی, :: :: نويسنده : علی

کوچه باغ
کوچه ای که راهی در باغ داشته باشد.
کوچه ای که راهی به باغ داشته باشد یا از کنار باغ گذرد.

کوچه باغی
منسوب به کوچه باغ.
آوازی که داش مشدیها و جاهلها خوانند و آن یکی از گوشه های دستگاه شور است.

چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:جاریة بن قُدامة, :: :: نويسنده : علی

جاریة بن قُدامة
بن مالک بن زهیر بن حصن بن رزاح بن سعد بن بحیرة بن ربیعة بن کعب بن سعد بن زید مناة بن تمیم تمیی سعدی.
او را عم الاحنف میگفتند.
طبرانی گفت :
احنف وی را از روی احترام عمو میخواند، زیرا نسب آنها تنها در سعد بن زید بهم میرسد.
ابن سعد او را جزء صحابیانی شمارد که به بصرة نزول کرد.
او از یاران علی (ع) بوده و هم اوست که عبدالله بن حضرمی را در بصره آتش زد ...
صاحب عِقدُ الفرید آرد :
معاویة، جاریة بن قدامه را گفت :
چقدر پیش کسانت خوار بودی که تو را «جاریة» نام نهادند.
جاریة گفت :
تو چقدر پیش کسانت خوار بودی که تو را «معاویة» نامیدند، چه آنکه معاویه نام سگ ماده است.
گفت :
مادر نباشد تو را.
گفت :
مادرم مرا برای شمشیرهائی که در صفین در کف ما دیدی زائیده است.
گفت :
مرا میترسانی ؟
گفت :
شهرهای ما را با قدرت نگشودی، و به زور ما را مالک نگشتی ولی پیمان و عهد با ما بستی و ما نیز به تو قول تسلیم و اطاعت دادیم، اگر وفا کنی وفا کنیم و اگر به جز آن روی آری همانا ما مردان سختـکوش و زبانهای تیز بدنبال خویش داریم.
معاویه گفت :
خدای همانند تو را میان مردم بسیار نکند.
جاریه گفت :
سخن نیک گوی و حرمت ما را نگه دار، زیرا بدترین دعاها نفرین هیزم کش است.
صاحب حبیب السیر آرد :
شاه مردان، جاریة بن قدامه را به مدافعۀ ابن حضرمی نامزد فرمود و میان ایشان حربی صعب روی نمود و این نوبت گریز به ابن حضرمی رسید و جاریه از مقرّ او خبر یافته آتش در آن مکان زد و ابن حضرمی با موافقان خود که هفتاد تن بودند هم در این جهان به نایرۀ عذاب معذب گشته رخت هستی به باد فنا دادند.

چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:نافع,عبدالله بن عمر, :: :: نويسنده : علی

 نافع
(... - 117 ه.ق. ...- 735 م.)
نافع المدني،
أبو عبد الله :
من أئمة التابعين بالمدينة.
كان علامة في فقه الدين،
متفقا على رياسته،
كثير الرواية للحديث،
ثِقَة،
لا يعرف له خطأ في جميع ما رواه.
و هو ديلمي الأصل،
مجهول النسب،
أصابه عبد الله بن عمر صغيرا في بعض مغازيه،
و نشأ في المدينة.
و أرسله عمر بن عبد العزيز إلى مصر ليعلم أهلها السنن.

سه شنبه 3 تير 1393برچسب:تکتّف, :: :: نويسنده : علی

تَکَـتُّـف

- جهجهان رفتن.
برجستن کتفان در رفتار خود.
و کتفان ملخی را گویند که تازه به پریدن آمده باشد.
- بلند گردیدن فروع شانه های خیل.
- بر سینه گذاشتن دستها در نماز.

*******

مُتَکَتِّف

جهجهان رونده.
آن که در راه رفتن شانه ها را بلند میدارد و کسی که میـجنباند شانه را در رفت.

*******

نَحر

سینه کشان ایستادن [ در نماز ]،
یا دست راست بر دست چپ نهادن،
یا سینه مقابل قبله کرده ایستادن.
یا دستها را مقابل پیش سینه بلند کرده ایستادن.
دست راست بر دست چپ نهادن در نماز.

*******

تکفیر

سر دور فرود آوردن در خدمت کسی.
فروتنی نمودن کسی را و دست بر سینه نهادن پیش کسی.

*******

 

آنچه در ادامه میآید از کتابی ست به نام «المعتبر في شرح المختصر» که تألیف شخصیتی ست مشهور به «محقّقِ حِلّيّ» که استادِ «علّامۀ حلّيّ» بوده اند و وفاتشان در قرن 7 ه.ق. واقع شده.

مسئلة :
في وضع اليمين على الشمال في حال القراءة قولان :
أحدهما
حرام و تبطل الصلاة
و به قال الشيخان و علم الهدى و ابنا بابويه و أتباعهم،
و قال أبو الصلاح :
بالـــكراهية،
احتج علم الهدى على التحريم و الإبطال بالإجماع و بأنه فعل كثير فيكون مبطلا،
و قال الشيخ في الخلاف :
لا يجوز وضع اليمين على الشمال و لا الشمال على اليمين في الصلاة لا فوق السرة و لا تحتها.
و قال الشافعي و أبو حنيفة و أحمد :
باستحباب وضع اليمين على الشمال
ثمَّ قال الشافعي :
فوق السرة
و أبو حنيفة :
تحت السرة،
و المشهور عن مالك
استحباب الإرسال إلا مع طول النافلة.
و احتج الشيخ في الخلاف بإجماع الفرقة
و ذكر أنهم لا يختلفون في ذلك
و بأن أفعال الصلاة متلقّاة عن صاحب الشرع
و ليس في الشرع ما يدل على تشريعه
و بأن الاحتياط يقتضي اطراح ما وقع الخلاف فيه لكونه مبطلا.
و بما روي من طريق الأصحاب عن محمد بن مسلم، عن أحدهما
«قلت له :
الرجل يضع يده في الصلاة اليمنى على اليسرى
فقال :
ذلك التكفير فلا تفعله»
و لأنه سنّة المجوس فيكره لقول النبي صلّى الله عليه و آله
«خالفوهم».
و استدل الجمهور على الاستحباب بما رووه عن سهل بن سعد
قال :
«كان الناس يؤمرون أن يضع الرجل يده اليمنى على ذراعه اليسرى في الصلاة
قال أبو حازم :
لا أعلمه إلا ينمى ذلك الى رسول الله صلّى الله عليه و آله»
و عن ابن مسعود :
«ان النبي صلّى الله عليه و آله مر به و هو واضع شماله على يمينه فوضعها على شماله في الصلاة»
و عن وائل بن حجر
قال :
«رأيت رسول الله صلّى الله عليه و آله يصلي فوضع يديه على صدره إحديهما على الأخرى».
و الوجه عندي الكراهية
أما التحريم فيشكل
لأن الأمر بالصلاة لا يتضمن حال الكفين فلا يتعلق بها تحريم
لكن الكراهية من حيث هي مخالفة لما دلت عليه الأحاديث عن أهل البيت عليهم السّلام من استحباب وضعهما على الفخذين محاذيتين للركبتين.
و احتجاج علم الهدى بالإجماع غير معلوم لنا خصوصا و قد وجد من أكابر الفضلاء من يخالف في ذلك و لا نعلم من رواه من الموافق كما لا يعلم انه لا موافق له،
و قوله و هو فعل كثير في غاية الضعف
لان وضع اليدين على الركبتين ليس بواجب و لم يتناول النهي وضعهما في موضع معين فكان للمكلف وضعهما كيف شاء.
و أما احتجاج الطوسي (ره) بأن أفعال الصلاة متلقّاة
قلنا :
حق
لكن كما لم يثبت تشريع وضع اليمين لم يثبت تحريم وضعهما
فصار للمكلف وضعها كيف شاء و عدم تشريعه لا يدل على تحريمه لعدم دلالة التحريم.
و قوله الاحتياط يقتضي طرح ذلك
قلنا :
متى ؟
إذا لم يوجد ما يدل على الجواز أم إذا وجد ؟
لكن الأوامر المطلقة بالصلاة دالة بإطلاقها على عدم المنع
أو نقول :
متى يحتاط إذا علم ضعف مستند المانع أم إذا لم يعلم ؟
و مستند المانع هنا معلوم الضعف،
و قوله عندنا تكون الصلاة باطلة
قلنا : لا عبرة بقول من يبطل الا مع وجود ما يقتضي البطلان،
و أما الاقتراح فلا عبرة به.
و أما الرواية فظاهرها الكراهية لما تضمنه من قوله انه تشبّه بالمجوس،
و أمر النبي صلّى الله عليه و آله بمخالفتهم ليس على الوجوب لأنهم قد يفعلون الواجب من اعتقاد الإلهية و انه فاعل الخير فلا يمكن حمل الحديث على ظاهره
فاذن ما قاله الشيخ أبو الصلاح من الكراهية أولى،
و يؤكد ما ذكرناه ان النبي صلّى الله عليه و آله لم يأمر به الأعرابي،
و كذا رواية أبي حميد حكاية صلاة رسول الله صلّى اللّه عليه و آله.
و أما احتجاجات الشافعي و أبي حنيفة فخبر سهل بن سعد غير دال على الأمر،
و قول أبي حازم لا أعلمه إلا ينمي ذلك الى رسول الله صلّى الله عليه و آله قول شاك في نسبته الى رسول الله صلّى الله عليه و آله و رواية ابن مسعود واقعة مخصوصة فلا عموم لها،
و رواية وابل بن حجر مخالفة لفعلهم لأنهم بين واضعها فوق سرته و واضعها تحتها و اعراضهم عن مضمون روايته دليل ضعفها.
 

سه شنبه 3 تير 1393برچسب:أوقات نماز در قرآن, :: :: نويسنده : علی

أوقات نماز

در سورۀ مبارکۀ ق
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُود

در سورۀ طه (ص)
فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى

در سورۀ الإسراء (بنى اسرائيل)
أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً

در سورۀ هود (ع)
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى‏ لِلذَّاكِرِين

در سورۀ الرّوم
فَسُبْحانَ اللهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ

سه شنبه 3 تير 1393برچسب:کاتب وحي, :: :: نويسنده : علی

کاتب وحی

هر یک از نویسندگان رسول (ص) که آیات قرآنی نازلۀ به رسول را مینوشتند.
در تجارب السلف تألیف هندوشاه بن سنجر (متوفی در قرن 8 ه.ق.) نام این نویسندگان چنین آمده :
رسول (ص) را ده کاتب بود. بعضی وحی مینوشتند و بعضی حساب صدقات و بردگان که از غزوات آوردندی :
اول عثمان بن عفان (
کاتب وحي کنايه از عثمان بن عفان است
دویم علی بن ابیطالب،
سیم خالد بن سعید بن العاص،
چهارم برادرش ابان بن سعید،
پنجم العلاء بن الحضرمی،
ششم ابی بن کعب،
هفتم زید بن ثابت،
هشتم عبدالله بن سعد،
نهم معاویه بن أبي سفیان،
دهم حنظلۀ اسیدی.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 309
بازدید دیروز : 51
بازدید هفته : 1121
بازدید ماه : 2602
بازدید کل : 168125
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content