مُداهَنَة.
(ع مص)
- ظاهر کردن خلافِ باطن.
خیانت نمودن.
مُصانعت کردن.
بربافتن.
پوشیدن کاری را.
مصانعه و پوشیدنِ ما فی الضّمیر و به خلافِ آن اظهار کردن.
- نرمی کردن.
سستی کردن.
آسان فراگرفتن.
- مداهنه عبارت است از مُنکَری و ناپسندی از کسی مشاهده کردن و قادر بر دفعِ آن بودن و به خاطرِ رعایتِ جانبِ مُرتکِب یا جوانبِ دیگر یا به علّتِ کم مُبالاتی و سُستی در کارِ دین مُتَعَرِّضِ او نشدن و دفعش نکردن.