یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:چار كس را، داد مَردی، یك دِرَم, :: :: نويسنده : علی
چار كس را، داد مَردی، یك دِرَم فارس و تُرک و رومی و عَرَب فارسی گفتا : از این چون وارَهیم آن عرب گفتا : مَعاذَ الله ! لا آن یكی، کز تُرك بُد گفت : ای بَنُم آنكه رومی بود گفت : این قیل را در تَنازُع، آن نفر، جنگی شدند مُشت بر هم میــزدند از ابلهی صاحِبِ سِرّی، عزیزی صد زبان پس بگفتی او كه : من زین یك درم چونكه بسپارید دل را بی دَغَل یك درمتان، میشود چار، المُراد گفتِ هر یكتان، دهد جنگ و فِراق پس، شما خاموش باشید اَنصِتوا گر سخنتان میــنماید یك نَمَط ور، سخنتان، در توافق، مَوثَقَه ست گرمیِ عاریتی ندهد اثر سركه را گر گرم كردی، ز آتش آن زانكه، آن گرمیِ آن دهلیزی ست ور بود یخـــبَسته دوشاب، ای پسر پس ریای شیخ به ز اخلاصِ ما از حدیثِ شیخ، جمعیّت رسد چون سلیمان كز سوی حضرت بتاخت در زمان عدلَش، آهو با پلنگ شد كبوتر، ایمِن از چنگالِ باز او، میانجی شد، میانِ دشمنان تو چو موری، بهرِ دانه میــدوی دانه جو را، دانه اش، دامی شود مرغِ جانها را در این آخر زمان هم سلیمان هست اندر دورِ ما قولِ «إِنْ مِنْ أُمَّةٍ» را یاد گیر گفت : خود خالی نبودست امّتی مرغِ جانها را چنان یكدل كند مُشفقان گَردند همچون والِده نفسِ واحد، از رسولِ حقّ شدند اتّحادی خالی از شرک و دوئی *** مثنوی معنوی |
|||
|