و من شرّ غاسقٍ إذا وقب
وَقب.
(ع اِ)
- مغاکی در سنگ که آب گرد آید در وی.
مغاکی در کوه به اندازۀ یک قامت که آب در وی گرد آید.
- چاه مانندی در زمین سخت به اندازۀ یک قامت یا دو قامت.
- قماش و رخت خانه.
- هر مغاک اندام همچو مغاک چشم و شانه جای.
- مغاکچۀ بالای چشم اسب.
- سوراخ چاه که محور در وی درکنند.
(ص)
- گول.
- فرومایه و ناکس.
(مص)
- فرودآمدن تاریکی بر مردم.
درآمدن تاریکی شب.
- در وقب داخل شدن.( دَخَل في الوَقْب )
- ایستادن.
- درآمدن و متوجه شدن.
- فرودشدن آفتاب.
- خسوف.
گرفتن ماه.
منه قوله تعالی :
و من شرّ غاسقٍ إذا وقب