یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی
جوزها بشكست و، آن كآن مغز داشت كُشتن و مُردن، كه بر نقشِ تن ست آنچه شیرین ست، آن شد یارِ دانگ آنچه پُر مغز ست، چون مُشک ست پاک آنچه با معنی ست، خوش پیدا شود رو به معنی كوش، ای صورت پَرَست همنشینِ اهلِ معنی باش، تا جانِ بی معنی در این تن، بی خلاف تا غلاف اندر بود با قیمت ست تیغِ چوبین را مَبَر در كارزار گر بُوَد چوبین، بُرو دیگر طلب تیغ در زَرّادخانۀ اولیا ست جمله دانایان همین گفته، همین گر اناری میخَری، خندان بخَر ای مبارك خندهاش، كاو از دهان نارِ خندان، باغ را خندان كند نامبارك، خندۀ آن لاله بود یک زمانی، صحبتی با اولیا گر تو سنگِ صخره و مَرمَر بُوی مِهرِ پاكان در میانِ جان نشان كویِ نومیدی مَرو، امیدها ست دل تو را، در كویِ اهل دل كشد هین «غذایِ دل» طَلَب از همدلی دست زن در ذیلِ صاحب دولتی صحبتِ صالح تو را، صالح کند *** مثنوی معنوی |
|||
|