شامِ غریبانِ حسین امشب ست، امشب ست
اوّلِ درد و مِحَنِ زینب ست، زینب ست
[شامِ غریبانِ حسین امشب ست، امشب ست
زاریِ [نالۀ] طفلان حسین امشب ست، امشب ست]
طفل یتیمی ز حسین گم شده، گم شده
قامتِ زینب ز اَلَم خَم شده، خَم شده
[طفل یتیمی ز حسین گم شده، گم شده
زینب از این [مادرش از] غصّه دلش خون شده، خون شده]
حاجتم این ست به [که] تو ای ساربان، ساربان
این شتران را تو به تندی مَران، ساربان
***
شام غریبان.
شبِ مَردمِ غریب و از یار و دیار دورافتاده.
شام مسافران که وحشتناک میباشد، به خصوص در مُفلسی.
- شام غریبان گرفتن ;
زاری کردن به درد چنانکه بر وفات کسی.
گریستن و اندوه و غم نمودن چنانکه بر مرگ کسی کنند.
|| شب اول وفات کسی برای خانوادۀ آن کس.
رجوع به شب غریب شود.
|| شب یازدهم محرّم و عزاداری آن شب.