یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان داراشکوه. [ ش ُ ] یکی از شاهزادگان تیموری هند، فرزند شاه جهان. عالم و ادیب و شاعر و دارای تألیفات و دیوان اشعار بوده است. ولادت او در سال ١٠٢٤ ه.ق و درگذشت او در سال ١٠٦٩ ه.ق واقع شده است. کتابهای او بنامهای «مجمع البحرین»، «سفینة الاولیاء»، «حسنات العارفین» و «حق نامه» موسوم است و علاوه بر اینها دیوان شعری هم دارد. بزبان قدیم هند (سنسکریت) آشنا بوده است . و از زبان سنسکریت کتابی بنام «سرّالاسرار» به فارسی ترجمه کرده است. در اشعار، خود را «قادری» خوانده و این کلمه در حقیقت تخلص او است. قادری. [ دِ ] هندوستانی. نام وی محمد و ملقب به داراشکوه پسر بزرگ و ولی عهد شاه جهان پادشاه هندوستان است. اورنگ زیب برادر کوچک او بر وی خروج کرد و پس از استیلاء او را به قتل رسانید. وی اگر چه سلطان و سلطان زاده بود اما تحصیل مقامات عرفانیه نمود. با سعیدای سرمد دوستی داشت و با ملاشاه بدخشانی ارادت و اخلاص میورزید و چون سلسلۀ ملاشاه و میان شاه میر لاهوری به طریقۀ قادریه منسوب بود قادری تخلص نمود. رساله ای در توحید شطحیات اهل یقین مرقوم آورده و آن را حسنات العارفین نام کرده. سفینة الاولیاء نیز از مؤلفات او است. گاهی شعر میگفته و از اوست: هر خم و پیچی که شد از تار و زلف یار شد با دوست رسیدیم چو ازخویش گذشتیم جهان چیست ماتم سرائی در او از اصل حقیقت چو خبردار شدی کی کار تو در شمار حق می آید عارف دل و جان تو معیّن سازد و رجوع به داراشکوه شود. |
|||
|