شواظ
يُرْسَلُ عَلَيْكُما
شُواظٌ مِنْ نارٍ
شواظ.
[ ش ِ / ش ُ ]
(ع اِ)
زبانۀ آتش بی دود.
شعلۀ آتش.
مارج.
لهب.
زبانه.
زبانۀ آتش.
|| دود آتش.
|| حرارت آتش.
|| گرمی آفتاب.
اصابنی شواظ من الشّمس.
|| شدّت و تیزی شهوت جماع.
|| دشنام.
|| بانگ و فریاد.
|| حرارت صبح.
|| شدّت عطش.
||
(مص)
مشاوظة.
همدیگر را دشنام دادن.
مشاتمة.