مثنوی معنوی دفتر 3
گر نداری تو دَمِ خوش در دعا
رو دعا میخواه ز اخوانِ صَفا
بهرِ این فرمود با موسی خدا
وقتِ حاجت خواستن اندر دعا:
کای کلیم الله، ز من میجو پناه
با دهانی كه نكردی تو گناه
گفت موسی: من ندارم آن دهان
گفت: ما را از دهانِ غیر خوان
از دهانِ غیر كی كردی گناه؟
از دهانِ غیر بر خوان، كای اله
آنچنان كن كه دهانها مر تو را
در شب و در روزها آرد دعا
آن دهانی كه نكردستی گناه
آن دهانِ غیر باشد، عذر خواه
یا دهانِ خویشتن را پاك كن
روحِ خود را چابك و چالاك كن
ذكرِ حقّ پاك ست، چون پاكی رسید
رخت بَربَندَد، برون آید پلید
میـگریزد ضِدّها از ضِدّها
شب گریزد، چون بر افروزد ضیاء
چون برآمد نامِ پاك اندر دَهان
نی پلیدی ماند و، نی اَندُهان