افتعال
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 20 تير 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی

افتعال

افتعال.

[ اِ ت ِ ]
(ع مص)

بهتان و دروغ بربافتن بر کسی.
و بافتن دروغ.
فا بافتن.
تهمت و بهتان.
بهتان و دروغ بافتن بر کسی و به این معنی با «علی» متعدی شود.

چون به مکاشفت و دشمنی آشکارا کاری بسیار نرود بزرق و افتعال دست زده اند.
(تاریخ بیهقی).

به افتعال و شعبده قضایای آمده بازنگردد.
(تاریخ بیهقی).

نامه ها رسید از بوسهل حمدونی و صاحب بر پدری که سخن پسر کاکو زرق و افتعال بود و دفع الوقت.
(تاریخ بیهقی).

چون فرود آمد بجائی راستی
رخت بربندد از آنجا افتعال
ناصرخسرو

دل ز افتعال اهل زمانه ملا شدم
زیشان بقول و فعل ازیرا جدا شدم
ناصرخسرو

گر بزرق و افتعال اسباب دنیا ساختی
راه عقبی را ندارد سود زرق و افتعال
معزی

خواجگان را به انفعال بران
که در ایشان جز افتعال نماند
خاقانی

و هر که این مقال بتزویر و افتعال تقریر نماید بفتوی شریعت اراقت خون او روا بود.
(سندبادنامه).

و چون یقین می شناخت که افتعال زمان غشوم و روزگار ظلوم او را با آن نخواهد گذاشت.
(جهانگشای جوینی ).

|| جعل کردن نوشته: افتعل الخط; زوره. یقال: «هذا کتاب مفتعل»; ای مختلق مصنوع.

|| جعل حدیث کردن. افتعل الحدیث; اخترقه.

|| بداهة و بدون سابقه قصیده ای سرودن.

|| یکی از بابهای ثلاثی مزید که دو حرف زائد دارد.