یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان جمعه 26 تير 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی
رَغبت به عاشقان کُن ای جانِ صدرِ غایب آن روزِ پرعجایب وآن محشرِ قیامت چون طیّبات خواندی بر طیّبین فشاندی جان را ز تو ست هر دم سلطانیی مسلّم در جیبِ خاک کردی ارواحِ پاک جیبان عشق تو چون درآمد اندیشه مُرد پیشش ای عقل باش حیران نی وصل جو نه هجران جان چیست؟ فقر و حاجت، جان بخش کیست جز تو؟ نَک نقد شد قیامت، اینک یکی علامت درکش رمیدگان را محنت رسیدگان را تا بیند این دو دیده صبح خدا دمیده عشق و طلب چه باشد؟ آیینۀ تجلّی کو بلبل چمن ها تا گفتمی سخن ها؟ نز نقش های صورت، نز صاف و نز کدورت عقلم برفت از جا، باقیش را تو فرما |
|||
![]() |