در جنس فطره و مقدار آن است و ضابط در جنس، قوت غالب نوع مردم است و آن گندم و جو و خرما و مويز و برنج و كشك و شير و ذرّت و نحو آنها است.
و احوط اقتصار بر چهارتاى اول است هر چند اقوى، كفايت هر كدام است بلكه كفايت مىكند دادن آرد يا نان يا ماش يا عدس.
بلى، افضل، دادن خرماست بعد از آن، افضل مويز بعد از آن، قوت غالب است.
و اينها در صورتى است كه براى فقير چيزهاى ديگر اصلح و انفع نباشد
و لكن اولى و احوط آن است كه چيز ديگر را به عنوان قيمت آنها دهد.
در جنسى كه مىدهد معتبر است كه معيوب نباشد و مخلوط به چيز ديگر مثل خاك يا مثل آن نيز نباشد مگر آن كه زيادتر دهد كه خالص آن به قدر «صاع» باشد يا آن كه خليط قدرى كم باشد كه در عرف مسامحه نمايند.
در وقت وجوب فطره
و آن مقارن غروب شب عيد است براى كسى كه داراى شرايط مذكوره باشد
و وقت دادن آن موسّع است از اول غروب تا زوال ظهر روز عيد براى كسى كه نماز عيد نخواند
به خلاف كسى كه نماز عيد بخواند كه احوط آن است كه پيش از نماز بدهد و هر چند اول وقت نماز بخواند.
و هر گاه ندهد تا وقت آن بگذرد ولى جدا كرده باشد از مال خود به قصد فطره به مستحق دهد و اگر جدا هم نكرده باشد، احوط بلكه اقوى عدم سقوط آن است بلكه بايد به قصد قربت بدون نيت قضاء و اداء به مستحق دهد.