یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان شنبه 27 تير 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی
... چونكه شد خورشید و، ما را كرد داغ چونكه شد از پیشِ دیده، رویِ یار چونكه گل بگذشت و، گلشن شد خراب چون خدا اندر نیاید در عیان نی غلط گفتم، كه نایب با منوب نی دو باشد، تا تویی «صورت پَرَست» چون به صورت بنگری، چشمت دو است لاجرم، چون بر یکی افتد بصر نور هر دو چشم نتوان فرق كرد در بیان آنکه ده چراغ ار حاضر آری در مكان فرق نتوان كرد نورِ هر یكی اطلب المعنی من الفرقان و قل گر تو صد سیب و، صد آبی بشمری در «معانی» قسمت و اعداد نیست اتّحادِ یار، با یاران خوش ست صورتِ سركش، گُدازان كن، زِ رنج ور تو نگدازی، عنایتهای او او نماید، هم به دلها خویش را منبسط بودیم و یك گوهر همه یك گهر بودیم، همچون آفتاب چون به صورت آمد آن نورِ سره كنگره ویران كنید، از منجنیق در بیان آنکه شرح این را گفتمی من از مِری نكته ها، چون تیغِ پولاد ست، تیز پیشِ این الماس، بی اِسپَر مَیا زین سبب من تیغ كردم در غلاف مثنوی معنوی |
|||
|