مقتحم
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
سه شنبه 8 دی 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی

مقتحم. [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص) آنکه بی اندیشه در کاری در می آید.

هذا فوج مقتحم معکم لا مرحبا بهم انهم صالوا النار. (قرآن).

|| بی باک. که از مرگ و گزند نهراسد. که بی ترس و بیم در کاری درآید.جسور. متهور.

تقدیر آسمانی شیر شرزه را اسیر صندوق گرداند ... و شجاع مقتحم را بد دل محترز.
(کلیله و دمنه).

آنگاه آنچه سزای چنو بی عاقبت و جزای چنان مقتحمی تواند بود در باب او تقدیم فرماید.
(کلیله و دمنه).

یکی مکاری مقتحم که غرض خویش به اقتحام حاصل کند و به مکر و شعوذه مسلم ماند.
(کلیله و دمنه).

«اوزار» هرچند شجاعی مقتحم بود، اما مردی سلیم خدای ترس بوده است.
(جهانگشای جوینی).

تولی آن ضرغام مقتحم با لشکری چون شب مُدلَهِم ... برسید.
(جهانگشای جوینی).

|| اختیارکننده.

|| غالب آمده.

|| ظالم.

|| آنکه خوار می شمرد کسی را.

|| ستارۀ فروشونده.
و رجوع به اقتحام شود.