یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان کیمیا. (معرب، اِ) کیمیاء. لغتی است بسیار معروف و مشهور، به اصطلاح اهل صنعت، علمی و عملی است که روح و نفسِ اجساد ناقصه را به مرتبۀ کمال رساند یعنی قلعی و مس را سیم و زر کند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (انجمن آرا و آنندراج افزايند: در اين باب از اهل اقرار و انکار سخنان مختلف بسيار است، در سلم السموات گفته کيميا و ليميا و سيميا و ريميا و هيميا پنج علم غريب است و آن را خمسۀ محتجبه گويند و از حرف اول اين خمسۀ محتجبه يکي بردارند و با يکديگر جمع نمايند لفظ ((کل سره)) از اوايل اسماء مذکور استخراج شود. کيميا عبارت است از علم به کيفيت نه به تبديل قواي اجزاي معدني تا حاصل شود ذهب و فضه از باقي فلزات، و در اين علم تصانيف بسيار است و ليميا عبارت از ... و جمعي کثير از حکماي يوروب که در علوم فيزيک و شيمي علمی که آن را صنعت نیز گویند و در آن بحث کنند از امتزاج روح و نفس که بدان اجساد ناقصه را به رتبۀ کمال رسانند. (ناظم الاطباء). معرب از یونانی خمیا به معنی اختلاط و امتزاج، یکی از علوم خفیه که از علوم خمسۀ محتجبۀ قدما بود، و آن صنعتی است که معتقد بودند به وسیلۀ آن اجساد ناقص را به مرتبۀ کمال توانند رسانید، مثلاً قلعی و مس را تبدیل به نقره و طلا کنند. (فرهنگ فارسی معین). معرب از یونانی خمیا (به معنی اختلاط و امتزاج) (مرحوم دهخدا در يادداشتي آرند: اينکه صفدي مي گويداز ((کي ميا)) يعني چه زمان آيد يا به قول بعضي لغويان ديگر از ((کي مي يابد)) يعني چه کس تواند يافت، غلط است. و در يادداشتي ديگر به نقل از المزهر سيوطي آرند: کيميا از کلام عرب نيست.). قیاس شود با آلشیمی و شیمی فرانسوی و کمیستری انگلیسی. (حاشیۀ برهان چ معین). کیمیا عبارت است از معرفت کیفیت تغییر صورت جوهری با جوهری دیگر و تبدیل مزاج آن به تطهیر و تحلیل و تعقید و مانند آن، و آن را اکسیر و صنعت نیز خوانند. (نفایس الفنون). دانش ساختن زر و سیم از بسایط دیگر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ترجمۀ مقدمۀ ابن خلدون به قلم محمدِ پروین گنابادی شود. - اهل کیمیا; کیمیاگران. (فرهنگ فارسی معین). - علم کیمیا; علمی است که از طرق سلب خواص از جواهر معدنیه و جلب خاصیت جدید بدانها بحث می کند. (از کشف الظنون). نزد قدما عبارت از علمی است که در آن بحث می شود از تحویل بعضی معادن به بعضی دیگر و مخصوصاً تحویل آن به زر به واسطۀ اکسیر یعنی حجرالفلاسفه یا پیدا کردن دارو برای همۀ بیماریها. اما نزد متأخران، علم یا صناعتی است که در آن، طبیعت و خواص همۀ اجسام از طریق حل و ترکیب، مورد بحث قرار می گیرد. (از اقرب الموارد). علم کیمیا یا صناعت کیمیا، یکی از اقسام علوم طبیعیۀ قدماست، و آن علم معدنیات است نزد آنان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کشف الظنون و ترکیب های علم (علم کیمیا) شود. || اکسیر یا هر دوا که چون بر اشیای معدنی ریزند به سوی فلک شمسی یا قمری روان گردد. (منتهی الارب). اکسیر، و گویند دارویی است که چون بر معدنیات ریخته گردد آنها را به سوی فلک شمسی یعنی زر و به سوی فلک قمری یعنی سیم روان گرداند. و این کلمه دخیل است. (از اقرب الموارد). اکسیر. (آنندراج) (ناظم الاطباء). ماده ای که به وسیلۀ آن اجساد ناقص را به کمال رسانند. اکسیر. (فرهنگ فارسی معین) - کیمیای اکبر; اکسیر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). - کیمیای جان; کنایه از شراب انگوری باشد. (برهان) (آنندراج). || اصل زر و سیم. (منتهی الارب). || ارزیز را گفته اند که به عربی رصاص خوانند. (برهان). || علمی که اکنون معروف به شیمی می باشد. (ناظم الاطباء). || عشق و عاشقی را کیمیا و کیمیاگری گویند. (برهان). || عزیز و نایاب، و این مجاز است. (آنندراج). - مثل کیمیا; نامی محض. (امثال و حکم ج ٣ ص ١٤٧٦). || نظر پیر و مرشد کامل را نیز گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). || نزد صوفیه، عبارت است از قناعت به موجود و ترک شوق به مفقود. (کشاف اصطلاحات الفنون). - کیمیای خواص; خالص کردن قلب است از هستی به استشارت هستی بخش. (از تعریفات جرجانی). - کیمیای سعادت; داروی خوشبختی. (فرهنگ فارسی معین). || تهذیب نفس است به واسطۀ اجتناب از رذایل و تزکیۀ آن از آنها و تحلیۀ آن به فضایل. (از تعریفات جرجانی) (فرهنگ علوم عقلی تألیف سیدجعفر سجادی). - کیمیای عوام; جای گزین کردن حطام دنیوی فانی به متاع اخروی باقی. (از تعریفات جرجانی) (از فرهنگ علوم عقلی تألیف سیدجعفر سجادی). || حیلت با عقل آمیخته. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص ١٤). |
|||
|