یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان شنبه 18 آبان 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی
معاوية بن يزيد بن معاویة و چون «يزيد» مُرد، كار به دست فرزندش «معاوية بن يزيد» افتاد ... و چون مردم با او بيعت كردند ... سپس «معاوية» خطبه اى خواند و گفت: «ما گرفتار شمايان شديم و شما گرفتار ما. نياى من «معاوية» در امر خلافت با «كسى كه از او شايسته تر بود» به نزاع پرداخت و چندان كه میـدانيد از آن بهره گرفت و رفت و گروگان كارهاى خويش ماند. سپس پدرم اين كار را به دست گرفت و او شايستۀ اين كار نبود و فرو افتاد و لغزشهاى آن را نيك شمرد و من دوست ندارم كه خدا را با گناههاى [خلافت] شمايان ديدار كنم. شما دانيد و كارتان. اينك اين شما و اين كار خلافت. به خدا سوگند كه اگر كار خلافت غنيمت و بهره اى بود ما بدان رسيديم و بهره مند شديم، و اگر شرّ و بدى بود «آل أبو سفيان» را همين اندازه كه بدان رسيده اند بس است.» سپس فرود آمد ... از ترجمۀ کتاب «اَلْبَدْءُ وَ التّاريخ» نوشتۀ «مُطهّر بن طاهر مقدّسيّ» متوفّی در سال 507 ه.ق که استاد «محمّدرضا شفیعی کدکنی» آن را با نام «آفرینش و تاریخ» ترجمه نموده اند در جلد 2 صفحۀ 908 و متن أصلی در ادامه آورده میشود از کتاب «اَلْبَدْءُ وَ التّاريخ» ج 6 ص 16 و لما مات «يزيد» |
|||
|