یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

إنّ «أميرالمؤمنين» ولّاني «الكوفة»

تاریخ الطّبريّ (قرن 4 ه.ق) ج 5 ص 358

و صعد «عبيد الله» منبر «البصرة»
فحمد الله و اثنى عليه
ثم قال :
اما بعد،
فو الله ما تقرن بي الصعبه،
و لا يقعقع لي بالشنان،
و انى لنكل لمن عاداني،
و سم لمن حاربني،
انصف القاره من راماها
يا اهل «البصرة»،
ان «امير المؤمنين» ولانى «الكوفة»
و انا غاد إليها الغداة،
و قد استخلفت عليكم «عثمان بن زياد بن ابى سفيان»،
و إياكم و الخلاف و الارجاف،
فو الذى لا اله غيره
لئن بلغنى عن رجل منكم خلاف
لاقتلنه و عريفه و وليه،
و لاخذن الأدنى بالأقصى
حتى تستمعوا لي،
و لا يكون فيكم مخالف و لا مشاق،
انا «ابن زياد»،
اشبهته من بين من وطي‏ء الحصى
و لم ينتزعنى شبه خال و لا ابن عم.
ثم خرج من «البصرة»
و استخلف أخاه «عثمان بن زياد» ...

***

ترجمۀ تاریخ الطّبريّ ج 7 ص 2930
ترجمۀ مرحوم پاینده

... آنگاه به منبر «بصره» رفت و حمد خدا گفت و ثناى او كرد و گفت : «اما بعد : به خدا مرا از سختى باك نيست و بيدى نيستم كه از باد بلرزم، دشمن را میـكوبم و هماورد را نابود میـكنم.
«اى مردم بصره! «امير مؤمنان» مرا ولايتدار «كوفه» كرده و من فردا صبح آنجا میـروم. «عثمان بن زياد بن ابى سفيان» را بر شما جانشين كرده‏ ام از مخالفت و شايعه سازى بپرهيزيد، قسم به آن كس كه خدايى جز او نيست اگر بشنوم كسى سر مخالفت‏ دارد او را و سردسته‏ اش را و دوستش را میـكشم، نزديك را به گناه دور میـگيرم تا مطيع من شويد و ميان شما مخالف و منازعه‏ گر نماند. من پسر «زياد»م و به او بيشتر از همه همانندم كه شباهت دايى و عموزاده مرا از او جدا نكرده.» گويد: آنگاه از «بصره» برون شد و برادرش «عثمان بن زياد» را جانشين كرد و رو سوى «كوفه» نهاد ...