یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:جُحا, :: :: نويسنده : علی

پس‏گردنى زدن و خوردن

روزى جُحا در بازار میـرفت كه شخصى ناگهان پس‏گردنى محكمى به او زد.
جحا برگشت و گفت :
اين چه كارى بود كردى؟
پس‏گردنى زننده گفت :
ببخشيد، گمان كردم يكى از دوستانم هستيد.
جحا رضايت نداد و كار به مرافعه به پيش قاضى كشيد. از اتّفاق، پس‏گردنى زننده يكى از دوستان قاضى بود. قاضى پس از شنيدن دعوا، حكم كرد كه جحا هم پس‏گردنى‏يى به آن شخص بزند. اما جحا راضى به اين حكم نشد. قاضى حكم كرد در صورت عدم رضايت، ضارب ده دينار جزاى نقدى بدهد و به مرد گفت:
برو دينارها را بياور،
و به اين حيله دوستش را فرارى داد.
جحا چند ساعت منتظر نشست اما آن شخص نيامد، و فهميد كه قاضى خدعه به كار برده. پس برخاست و در حالى كه قاضى سرش پايين و مشغول به كارش بود، پس‏گردنى محكمى به قاضى زد و گفت :
اى قاضى! من كار دارم بايد بروم، هروقت آن شخص آمد و دينارها را آورد، تو به عوض اين پس‏گردنى از او بگير.