ابوعبید قاسم بن سلام
مؤلّف «غریبُ المصنّف»
قرن 3 ه.ق.
ابوعبید قاسم بن سلام بن مسکین بن زید جمحی هروی لغوی.
ابن خلکان گوید :
پدر او غلامی رومی مملوک مردی از اهل هرات است و ابوعبید به آموختن حدیث و ادب و فقه پرداخت و صاحب دین و سیرت جمیله و مذهب نیکو وفضلی بارع بود.
قاضی احمد بن کامل آرد که :
ابوعبید در دین و علم خویش فاضل و مردی ربانی بود. متفنن در اصناف علوم اسلام از قراآت و فقه و عربیت و اخبار و نیکو روایت و صحیح النقل است و کسی را نشناسم که درامر دین بر او طعنی آورده باشد.
ابراهیم حربی گوید :
ابوعبید کوهی جاندار بود و در هر دانشی استاد. هیجده سال قضای مدینه طرسوس داشت و از ابی یزید انصاری واصمعی و ابی عبیدة و ابن الاعرابی و کسائی و فرّاء و جماعت کثیر دیگر روایت کند و از کتب مصنفۀ او بیست واند کتاب در قرآن کریم و حدیث و غریب الحدیث و فقه روایت کرده اند و او راست :
کتاب غریب المصنف و کتاب امثال و معانی الشعر و دیگر کتب نافعه و اول کس است که در غریب الحدیث تصنیف کرد و آن کتاب بر عبدالله بن طاهر عرضه داشت و عبدالله آن کتاب بپسندید و گفت عقلی که صاحب خویش، برنوشتن چنین کتاب برانگیزد سزاوار آن است که به طلب معاش محتاج نباشد و ده هزار درهم به مشاهره وی را مقرر داشت
و محمد بن وهب مشعری گوید :
از ابوعبید شنیدم که میگفت :
تصنیف این کتاب چهل سال بکشید و گاه بود که از افواه رجال استفاده ها کردمی و آنرا بجای خود در کتاب نوشتمی و شب از شادی نمی خفتم و شمایان چون به طلب علم نزد من آیید و دورۀ استفادۀ شما به چهار یا پنج ماه کشد گوئید دیر ماندم.
هلال بن علاء رقی گوید :
خدای تعالی بر این امت به چهار کس در چهار زمان منت نهاد : شافعی که او در حدیث رسول صلوات الله علیه تفقه کرد و دیگری احمد بن حنبل که در تحمل محن و آلام در راه دین پای فشرد و اگر ثبات او نبود مردم به کفر گرائیده بودند و سه دیگر یحیی بن معین که احادیث دروغ از راست جدا کرد و چهارمین ابوعبید قاسم بن سلام که غریب الحدیث را تفسیر کرد و اگر تفسیر وی نبود مردمان در خطا و خبط غوطه ور بودند.
و ابوبکر بن انباری گوید :
ابوعبید یک بهره از شب را در نماز و بهر دیگر را بخواب و پاس سوم را در نوشتن کتب صرف میکرد.
اسحاق بن راهویه گوید :
ابوعبید در علم اوسع از ما و در ادب بیش و در احاطه پیشوای همۀ ما بود ما محتاج به ابی عبید بودیم و او از ما بی نیاز بود
و ثعلب گوید :
لو کان ابوعبید فی بنی اسرائیل کان عجباً.
و او بحنا سر و رو خضاب میکرد و هیبت و وقاری خاص داشت و آنگاه که به بغداد شد مردم بر او گرد آمدند و کتب او را از وی بشنیدند و از آنجا بزیارت خانه رفت و پس از گذاشتن مناسک حج درمکه یا مدینه به سال ٢٢٢ یا ٢٢٣ ه.ق. درگذشت. و بخاری گوید : در سنۀ ٢٢٤ ه.ق. و بعضی مرگ او را در محرم گفته اند و خطیب در تاریخ بغداد گوید : شنیده ام که او به شصت و هفت سالگی رسید. ابن جوزی گوید : مولد او به سال ١٥٤ ه.ق. بود و ابوبکر زبیدی در کتاب تقریظ آورده است که مولد او در ١٥٤ است و پس از آن گوید : که ابوعبید آنگاه که حج بگذاشت و چاروا برای بازگشت به کری گرفت در شبی که فردای آن عزیمت مراجعت داشت رسول صلوات الله علیه را بخواب دید که مردمان می آمدند و بر آن حضرت سلام می گفتند و مصافحه میکردند چون من نزدیک شدم مرا از دخول منع کردند گفتم چرا مرا بحضور او راه نمی دهید گفتند ترا نگذاریم چه فردا به عراق رفتن خواهی. گفتم اگر باید، نروم، از من پیمان گرفتند و مرا راه دادند پس درآمدم و سلام گفتم و آن حضرت با من مصافحه کرد فردا کرای چاروایان فسخ کردم و در مکه سکونت گزیدم و پس از این خواب ابوعبید تا وفات به مکه ببود و چون درگذشت جسد وی در دور جعفر دفن کردند وبعضی گفته اند این خواب به مدینه بدیده است و وفات وی نیز به مدینة الرسول است پس از سه روز از رحیل حاج. و مولد او به هرات بود
و از تصانیف دیگر اوست :
کتاب المقصور و الممدود فی القراآت و المذکر و المؤنث و کتاب النسب و کتاب الاحداث، ادب القاضی. عدد آی القران، الایمان و النذور، الحیض و کتاب الاموال و غیرذلک
و ابن الندیم گوید :
بعضی گفته اند او ابن سلام بن مسکین بن زید است و وی مؤدب اولاد هرثمه بود و به روزگار ثابت بن نصر بن مالک قضاء طرسوس داشت و از پیوستگان ثابت بن نصر و فرزندان وی بشمار می آمد و سپس به عبدالله بن طاهر پیوست و از ابن اعرابی و ابی زیاد کلابی و اموی و ابی عمر و شیبانی و فرّا روایت کند و از بصریین از اصمعی و ابی عبیدة و ابی زید روایت آرد. و چون تألیف کتابی را به پایان میبرد کتاب را به عبدالله بن طاهر میفرستاد و او مالی خطیر به صله وی را حمل میکرد و به خط ابن النحوی خواندم که او از محمد بن صدقه کوفی شنیده است که حماد بن اسحاق بن ابراهیم گفت ابوعبید مرا گفت کتاب غریب المصنف مرا به پدر خویش نمودی گفتم آری گفت دربارۀ آن چه گفت گفتم پدرم گفت در او نزدیک دویست حرف تصحیف هست ابوعبید گفت در کتابی چنین دویست تصحیف به چیزی نیست. و از کتب او است : کتاب غریب المصنف. کتاب غریب الحدیث. کتاب غریب القرآن. کتاب معانی القرآن. کتاب الشعرا. کتاب المقصور و الممدود. کتاب المذکر و المونث. کتاب القراآت. کتاب الاموال. کتاب النسب. کتاب الاحداث. کتاب الأمثال السائرة. کتاب عدد آی القرآن. کتاب ادب القاضی. کتاب الناسخ و المنسوخ. کتاب الایمان و النذور. کتاب الحیض. کتاب فضائل القرآن. کتاب الحجر و التفلیس و کتاب الطهارة، و او را کتب فقهی دیگر نیز هست.
و از اصحاب ابی عبید و شاگردان و روات او است : علی بن عبدالعزیز که در سال ٢٨٧ ه.ق. درگذشته است. و ثابت بن عمرو بن حبیب مولی علی بن رابطه (و او تمام کتب ابی عبید را روایت کرده است) و مشعری و اسم او علی بن محمد وصب است و او گوید، از ابی عبید شنیدم که میگفت این کتاب یعنی غریب المصنف را از ده هزار دینار دوست تر دارم و عدد ابواب این کتاب یعنی غریب المصنف چنانکه گفته اند هزار باب است حاوی هزار و دویست بیت شواهد شعریه است
و باز ابن الندیم گوید : او از روات قرائت کسائی است و در بعض حروف با کسائی مخالف است و در جای دیگر کتاب المجاز فی القرآن را به ابوعبید نامی نسبت کرده و ظاهراً مراد صاحب ترجمه است.