یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:استثناء, :: :: نويسنده : علی

استثناء

استثناء یعنی بیرون کردن
(اصطلاح نحو) در اصطلاح نحویان، بیرون کردن چیزی ازحکم ماقبل به کلمۀ «إلّا» و آنچه در معنی إلّا باشد.
بیرون کردن چیزی از حکم ماقبل به کلمۀ جز و مگر و إلّا و عدا و مانند آن.

مُستَثنی

مستثنی یعنی بیرون کرده و استثناء شده از حکم و قاعدۀ کلی.
بیرون آورده شده و خاصّ کرده شده و جدا کرده شده.
در اصطلاح نحویان، مستثنی آن چیزی است که بیرون کرده شده باشد از حکم ماقبل به قید «إلّا» یا به آنچه در معنی إلّا است.
آنچه بعد از کلمۀ إلّا و اخوات آن بیاید و از نظر نفی یا اثبات از ماقبل خود جدا شود.

مُستَثنی مِنه

مستثنی منه :
آنکه یا آنچه از او استثناء کرده اند.
در اصطلاح نحو، اسمی است که پیش از «إلّا» و اخوات آن آمده باشد و نفیاً یا اثباتاً مخالف مابعد إلّا باشد مانند قوم در
جائني القوم إلّا زیداً.

مستثنای متّصل


آن است که «مستثنی» از افراد و یا اجزای «مستثنی منه» باشد لفظاً یا تقدیراً مانند
جائني الرّجال اِلّا زیداً
و
جائني القوم إلّا زیداً.

مستثنای منقطع

آن است که «مستثنی» از افراد یا از اجزاء «مستثنی منه» نباشد مانند
جائني القوم إلّا حماراً.

مستثنای مُفَرَّغ

(اصطلاح نحو) در اصطلاح نحویان آن است که «مستثنی منه» در کلام مذکور نباشد و فقط «مستثنی» ذکر شده باشد، مانند :
ماجائنی إلّا زید؛ ای ماجائنی أحد إلّا زید.
مستثنای مفرّغ مقابل «مستثنای تامّ» است و آن چنان است که «مستثنی منه» در جمله مذکور نباشد در این صورت اِعرابی را که مقتضی ماقبل «إلّا» است بدان میدهیم، یعنی فرض میکنیم که إلّا وجود ندارد و آن بعد از نفی و شبه آن واقع شود، مانند :
مافعلوه إلّا قلیل.
و
لایتّبع إلّا الهدی.

و
ماجائني إلّا زید.