حج در فقه اسلامی :
مجموعه ای از اعمال که در مکه و اطراف آن بجا میآورند.
حج عبادتی است که اقدام بدان در صورت وجود استطاعت مالی و صحت مزاج و امنیت، واجب و هر شخص بالغ و عاقلی مکلف است در تمام عمر یک مرتبه آن را اتیان کند.
حج مستلزم انجام افعال بسیار است. و به سه قسم :
تَمتع
و قِران
و اِفراد
منقسم میشود.
حج تمتع عبارت است از آنکه عُمره مقدّم بر حج باشد و کسانی که در بیش از ١٦ فرسخی شهر مکه اقامت دارند موظفند آن را بجا آورند.
در حج قران و افراد، عمره مؤخر از حج ّ بوده و اشخاصی که در فاصلۀ مزبور یا کمتر از آن هستند میتوانند یکی از آن دو را صورت خارجی بخشند.
عمره از اعمال ذیل مرکب است :
١- احرام که عبارت از پوشیدن دو جامه است یکی به طرز لنگ و یکی به صورت رِداء و این عمل باید در یکی از میقاتهای واقع، قبل از مکه صورت گیرد.
٢- طَواف، یعنی گرد خانۀ کعبه با شرایط مخصوصی هفت مرتبه گشتن.
٣- دو رکعت نماز طواف بجا آوردن.
٤- سعی، بدین معنی که مابین کوه صفا و مروَه را هفت دفعه پیمودن.
٥- تقصیر، یعنی قسمتی از موی سر یا صورت را مثلاً چیدن.
حج ّ شامل اعمال بیشتری است که مهمترین آنها به طور اجمال عبارت است از :
در مکه احرام بستن،
از ظهر تا غروب روز نهم ذیحجه را در عرفات توقف کردن،
بعد به مشعر و مِنی رفتن
و در محل اخیر قربانی کردن،
به مکه بازگشتن،
سپس طواف حج
و نماز آن را بجا آوردن،
شبهای ١١ و ١٢ و ١٣ ذیحجه را در مِنی بسر بردن
و غیره.
در حال احرام ارتکاب امور چندی که قسمتی از آنها :
صید حیوان برّی و کشتن آن،
استمتاع از زن حتی عقد او،
و تزیین،
حرام و غیر جایز میباشد.
صاحب نفایس الفنون متوفی ٧٤٣ ه.ق. آرد :
حج و عمره، به مذهب ابوحنیفه و مالک سنت مؤکد است و پیش دیگران فریضه.
و اداء حج بی حصول پنج شرط صورت نبندد :
اسلام،
حُریت،
بلوغ،
استطاعت،
و عقل، که صحت بدن است،
و قدرت بر زاد و راحله زیاده از نفقه.
هر که شرعاً نفقۀ او بر او واجب است تا رفتن و آمدن، و زیاده از قضاء دین و مسکن و لباس و خدمتکار و آنچه لابد او باشد، و امن طریق.
و به مذهب مالک قدرت بر راحله، شرط استطاعت نیست، تا اگر پیاده تواند رفت بر او واجب شود.
و اگر کسی را مرضی مزمن باشد که به شدن از آن ممکن نبود و مال داشته باشد و به هیچگونه به خود نتواند گزاردن بر او واجب شود که دیگری را به اُجرت گرفتن تا از برای او حج بگزارد.
و اجیر به مذهب شافعی و احمد، باید که یک بار حج گزارده باشد بر خلاف دیگران.
و ابتداء حج شوال است تا عاشر ذُوالحجه.
اما فرائض و ارکان حج به مذهب ابوحنیفه دو چیز است :
یکی، وقوف به عرفه.
دوم، طواف زیارت،
و احرام پیش او شرط است مانند رکن.
و واجبات شش چیزهستند :
یکی احرام گرفتن از میقات، و احرام پیش دیگران رکن است. و میقات اهل مدینه ذوالحلیفة است، و میقات اهل شام و مصر جحفة. و میقات اهل عراق ذات عرق، و میقات اهل یمن یَلملم، و میقات اهل نجد قَرن و هر که را خانه درون این مواقیت باشد، میقات او از خانۀ او باشد.
دوم ، سعی میان صفا و مروه، که ترکش به قربان گوسفندی متخیر شود، و سعی به مذهب دیگران رکن است.
سوم، وقوف به مزدلَفه بعد از نماز صبح روز عید به نزدیک مَشعرالحرام، و ترک آن موجب قربان است به مذهب او، و آن به مذهب شافعی سنت بود اما شب عید به مزدلفه خفتن و شبها اقامت در منی به قولی از شافعی و احمد واجب است، و به ترکش قربان لازم است. و به یک قول از شافعی در ترک خفتن در یکی قربانی واجب علی حده است و به قولی در هر دو یک قربان و به مذهب ابوحنیفه ترک سنت است.
چهارم، موی ستردن به مقدار ربعی از سر، و این به قولی از شافعی رکن است، و اَقَلّ آن به مذهب او سه موی است.
پنجم، رمی هفت سنگ در جمرۀ عقبه روز نحر در ایام تشریق هر روز بیست و یک، در سه جای، و در ترک همه به مذهب ابوحنیفه و یک قول از شافعی یک قربان لازم شود، وبه قولی دیگر از او چهار گوسفند لازم شود.
ششم، طواف وداع، وقت وقوف به عرفه از زوال روز نهم ذُوالحجه است تا برآمدن صبح روز عید، و رکن او حضور است در عَرَفات در جزوی از این وقت به علم او یا بی علم او به خواب یا بیداری. و وقت طواف زیارت از طلوع فجر است تا آخر روز دوم از ایام تشریق.
و واجبات آن شش چیز است :
اول، طهارت از حَدَث و خبث و سِتر عورت.
دوم، ترتیب، چنانکه خانه در وقت طواف در جانب دست چپ باشد، وابتدا به حجرالاسود کند.
سوم، آنکه به جملۀ تن از خانه بیرون باشد و حجر و شادروان از خانه اند.
چهارم، آنکه طواف، اندرون مسجدالحرام باشد.
پنجم، رعایت عدد هفتگانه، و اگر بر شش اقتصار کند به مذهب شافعی و مالک اصلا جائز نباشد، و به مذهب ابوحنیفه اگر سه گردش از طواف زیارت ترک کند جایز باشد و قربان گوسفندی واجب باشد.
ششم، دو رکعت نماز طواف.