کلام
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
چهار شنبه 28 خرداد 1393برچسب:کلام, :: :: نويسنده : علی

(علم) كلام‏

فارسى/ (علم) كلام‏

فرانسه/Theo logiedialectique

انگليسى/Dialectical theology

كلام در لغت لفظ مركبى است كه بر سبيل وضع و اصطلاح دلالت بر معنائى مى‏ كند. اولين استعمال اين لفظ، خارج از معنى لغوى آن دلالت آن به يكى از صفات خداوند بود كه همان صفت كلام است.
اصطلاح كلام الله در قرآن آمده است. بسيارى [از مفسران‏] اين قول را به معنى حرفى آن گرفته‏ اند و معنى دم زدن و سخن گفتن را از آن فهميده‏ اند.
بعدا كلام علمى شد كه در آن از ذات و صفات خداوند و احوال موجودات و مبدأ و معاد، بر طبق قوانين اسلام، بحث مى‏ كردند. علم كلام را با توجه به يكى از اجزاء آن علم توحيد گفته‏ اند. و دست اندر كاران اين علم را گاهى متكلم و گاهى عالم توحيد ناميده‏ اند.

فرق فلسفه و علم كلام اين است كه فلسفه، موجود را از اين جهت كه موجود است، بطور «عقلى خالص» مورد بحث قرار مى‏ دهد. در حالى كه كلام، موجود را با استفاده از «عقل صريح» و «نقل صحيح» مورد بحث قرار مى‏ دهد، به نحوى كه بتواند عقايد دينى را از شبهۀ مبطلان نجات دهد.

هدف علم كلام اين است كه از دين در مقابل بدعت‏گذاران دفاع كند.
غزالى گويد :
«وقتى علم كلام به وجود آمد و تعمق در آن رونق گرفت، متكلمان به دفاع از سنت، از طريق بحث در حقايق امور تشويق شدند. و در بحث از جواهر و اعراض و احكام آنها تعمق كردند. اما چون اين امر هدف اصلى علم آنان نبود، سخن آنان در اين زمينه به نتيجه نهايى نرسيد»
فارابى گويد :
«كلام صناعتى است كه انسان مى‏ تواند توسط آن از آراء و افعال معينى كه شارع دين به آنها تصريح كرده است، دفاع كند و عقايد خلاف آن را رد كند.»
ابن خلدون گويد :

«كلام علمى است متضمن دفاع از عقايد دينى به كمك ادلّۀ عقلى و ردّ بدعت‏گذارانِ منحرف از روش گذشتگان و اهل سنت.»
از آنچه گفتيم بر مى‏ آيد كه علم كلام در اثبات عقايد ايمانىِ مسلّمِ شرعى تكيه بر عقل دارد و كار آن بحث در ذات خداوند و صفات و افعال او در دنيا و آخرت است، از قبيل حدوثِ عالم، قيامت، بعثت انبياء، تعيين امام‏
و كيفر و پاداش.
جنبۀ بحث كلامى در موجودات و جواهر و اعراض و احكام آنها همين است و به همين جهت بعضى از شرق‏شناسان اين علم را «فلسفۀ مدرسى» ناميده‏ اند.