استنباط.
(ع مص)
- به آب رسیدن چاه کَن.
آب برآوردن.
بیرون آوردن آب.
الاستنباط، استخراج الماء من العین، من قولهم نبط الماء، اذا خرج من منبعه.
- نبطی شدن.
نبطی شدن قوم.
- بیرون آوردن چیزی.
طلب ظهور امری کردن.
- چیدن.
- استنبط الفقیه :
اذا استخرج الفقه الباطن بفهمه و اجتهاده.
الاستنباط اصطلاحاً استخراج المعانی من النصوص بفرط الذهن و قوة القریحة.
- استنبط (مجهولاً) : یعنی آشکارا شد بعد پنهان شدن.
- علم استنباط المعادن و المیاه :
و هو علم یبحث فیه عن تعیین محل المعدن و المیاه اذا لمعدنیات لابد لها من علامات یعرف بها عروقها و هو من فروع علم الفراسة.
- علم استنباط المیاه :
و هو علم تتعرف منه کیفیة استخراج المیاه الکامنة فی الارض و اظهارها و منفعته احیاء الارضین المیتة و افلاحها.