دقاق
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
یک شنبه 7 آبان 1396برچسب:, :: :: نويسنده : علی

أخلاقکم دقاق

دقاق.
[ دِ ]
(ع ص، اِ)

ج ِ دقیق، به معنی باریک. (غیاث، ناظم الاطباء).

|| ج ِ دقیقة.

|| ریزه و تراشه. (ناظم الاطباء).
-
دقاق العیدان; ریزه های چوب. (منتهی الارب، از اقرب الموارد).
و رجوع به دُقاق شود.
-
دقاق الکندر; ریزه های کندر که از او متقشر گردد. (از تحفۀ حکیم مؤمن، از مخزن الادویة).

|| همم دقاق; همتهای فرومایه،
گویند: لهم همم دقاق; أی خساس. (از ذیل اقرب الموارد از تاج).

|| نام معاء سیم از امعاء سته، و نام دیگر آن لفایف است. (یادداشت مرحوم دهخدا).
و رجوع به دقیق و امعاء و امعاء دقاق شود.