صِحاح
یا
صِحاحِ سِـتّـة.
نام شش کتاب حدیث اهل سنّت و جماعت
که فقها و اصحاب حدیث بر آن اعتماد دارند
و ارکان اساسی علم حدیث است
و آن شش عبارت است از :
یکم - الجامع الصّحیح
تألیف محمّد بن اسماعیل بخاریّ (متوفی٢٥٦ ه.ق)
بخاری
محمد بن اسماعیل بن
ابراهیم بن مغیرة بن
احنف
جعفی
حافظ
مکنی به ابوعبدالله
و مشهور به امام بخاری ،
وی از محدثان متقدم بود
به خراسان
و جبال
و عراق
و مصر
و حجاز
و سوریه مسافرت کرد.
کتاب «جامع صحیح» را
که به «صحیح بخاری» معروف و
یکی از صحاح ستۀ اهل سنت و جماعت می باشد
در ظرف شانزده سال تألیف کرد.
از تألیفات اوست :
الادب المفرد ،
الاسماء والکنی ،
تاریخ اوسط ،
تاریخ صغیر ،
تاریخ کبیر ،
ثلاثیات بخاری ،
جامع صحیح ،
خلق افعال العباد ،
السنن .
بخاری در شب پنجشنبه عید فطر
از سال ٢٥٣ یا ٢٥٦ ه.ق
در دیه فرهنگ
در دَه فرسخی سمرقند درگذشته
و در همانجا مدفون است .
دوم - صحیح
تألیف ابوالحسن مسلم بن حجّاج نیشابوری (متوفی٢٦١)،
مسلم بن الحجاج بن
مسلم
القشیری
نیشابوری
(ولادت ٢٠٤ ه.ق و وفات ٢٦١ ه.ق).
مکنی به ابوالحسین
و ملقب به امام الحافظ .
از مردم خراسان
و از محدثین بزرگ قرن سوم هجری است .
مولدش به نیشابور بود
و زندگیش در
حجاز و
مصر و
شام و
عراق گذشت .
وی را تألیفاتی است که اشهر آنها
کتاب «صحیح » می باشد
که به «صحیح مسلم » شهرت دارد
و یکی از کتاب های معتبر در حدیث ،
و از «صِحاح ستّه » است .
مسلم در طول ٢٥ سال
بالغ بر١٢٠٠٠ حدیث
در این کتاب جمع کرده است .
کتب ذیل از جمله تألیفات اوست :
المسند الکبیر ،
الجامع ،
الاسماء و الکنی ،
الافراد و الوحدان ،
الاقران ،
مشایخ الثوری ،
تسمیة شیوخ مالک و سفیان و شعبة ،
کتاب المخضرمین ،
کتاب اولاد الصحابه ،
أوهام المحدثین ،
الطبقات ،
افراد الشامیین ،
التمییز و العلل .
ابوالحسین
مسلم بن الحجاج بن
مسلم بن ورد بن
کوشاد
القشیری .
در تصحیح المصابیح مسطور است که
ولادتش در سنۀ اربع و مائتین روی نمود
و او در خراسان
از یحیی بن یحیی
و اسحاق بن راهویه
استماع حدیث کرد
و در ری
از محمد بن مهران الجمال
و در عراق
از احمد بن حنبل
و در حجاز
از سعید بن منصور
و در مصر
از عمرو بن شوار ،
و به چهار واسطه از نبی (ص) روایت حدیث کند.
وفاتش درشب یکشنبه
بیست وپنجم رجب
سال ٢٦١ ه.ق
در نیشابور اتفاق افتاد
و هم در آن شهر مدفون گشت .
در تاریخ امام یافعی مذکور است که
مسلم صحیح خود را
از٣٠٠ هزار حدیث مسموعه تصنیف نمود
و میان علماء اهل سنت
در باب تفضیل صحیح بخاری و صحیح مسلم
اختلاف است و مشهور است که
کتاب بخاری أفقه
و کتاب مسلم أحسن سیاق را در روایات دارد.
سوم - سنن
تألیف ابن ماجة (متوفی٢٧٣)،
ابن ماجه
ابوعبدالله
محمد بن یزید ماجۀ قزوینی
ربعی بالولاء .
از کبار ائمۀ محدثین ،
صاحب یکی از صِحاح ستّة
و آن کتاب به نام «سنن ابن ماجه» معروف است .
مولد او به سال ٢٠٩ ه.ق
در قزوین .
او بغداد و
بصره و
کوفه و
شام و
مکه و
مصر و
ری را سیاحت کرد
و از مشاهیر محدثین عصر حدیث شنود .
وی را در تفسیر و تاریخ یدی طولی بود
و علاوه بر سنن ،
او را تفسیری است
و نیز کتابی در تاریخ در نهایت نفاست
و نیز تاریخ قزوین .
وفات او در سال ٢٧٣ بوده است .
چارم - جامع
تألیف تَرمَذی (متوفی٢٧٩)
ترمذی
محمد بن عیسی بن
سورة بن موسی بن
ضحاک
سلمی
ضریر
بوغی
ترمذی ،
حافظ مشهور ،
مکنی به ابی عیسی .
یکی از امامانی است که
در علم حدیث به آنان اقتدا کنند .
کتاب جامع و علل را در نهایت اتقان تصنیف کرد
چنانکه بدو مثل زنند .
وی شاگرد «بخاری» است
و نزد بعضی از شیوخ او نیز تلمذ کرد .
در سیزدهم رجب سال ٢٧٩ ه.ق
به ترمذ درگذشت .
سمعانی گوید
مرگ او در قریۀ بوغ بود
بسال ٢٧٥ ه.ق
نام او را در الانساب ذیل نسبت بوغی آورده است .
اوراست
جامع صحیح یا جامع ترمذی
شمائل النبویة و الخصال المصطفویه .
پنجم - سنن
تألیف ابی داود (متوفی٢٧٥)،
ابوداود سجستانی .
سلیمان بن اشعث بن
اسحاق بن بشیر بن
شداد بن عمرو بن
عمران
السجستانی
الازدی بالولاء .
اصل او از سیستان
و مولد او به سال ٢٠٢ ه.ق بود .
وی در اوان صِبا به نیشابور بود
و با فرزندان اسحاق بن راهویه
به یک دبستان سبق میخواند
و آنگاه که هنوز سنین عمر او به ده نرسیده بود
نزد محمد بن اسلم طوسی
استملاء احادیث میکرد.
سپس به بصره شد و بدانجا اقامت گزید
و چند کرّت به بغداد سفر کرد
و از روات حرمین عراق
و خراسان
و شام
و مصر
و بصره
و جزیرۀ ابن عمر
از جمله احمد بن حنبل
و احمد بن صالح
و مسلم بن ابراهیم
و احمد بن عبید
و سلیمان بن حرب
وعدۀ بیشمار دیگر اخذ روایت کرد.
و احمد حنبل از او روایت حدیث کرد
و ابوالفرج بن جوزی گوید
او در نقل حدیث و علل آن
از اکابر ائمۀ محدثین و علماء آنان است
و مانند کتاب «سنن» او
یکی از صحاح ستۀ اهل سنت و جماعت تصنیفی نیامد.
او این کتاب را بر احمد بن حنبل عرضه کرد
و وی را پسند افتاد و تحسین کرد .
یافعی گوید
کان ابوداود رأساً فی الحدیث
و رأساً فی الفقه
ذا جلالة و حرمة و صلاح و ورع .
و ابراهیم حربی گوید
حدیث در کف ابوداود
چون آهن در دست داود نبی نرم شد
و او با علم خویش ورع و تقوی را جمع کرد.
و ابن خلّکان گوید :
احد حُفّاظ الحدیث
و علمه و علله و
کان فی الدرجة العالیة من النسک و الصلاح .
و شیخ ابواسحاق شیرازی
در طبقات الفقهاء
او را از اصحاب امام حنبل شمرده است .
و ابوبکر بن راشد
در تصحیح المصابیح
از ابوداود حکایت کند که می گفت :
از پیامبر پانصد هزار حدیث نوشتم
و چهار هزار و هشتصد حدیث
از آن عدۀ کثیره برگزیدم
و آن کتاب سنن است ،
مرکّب از
اخبار صحاح
و شبه صحاح
و نزدیک به صحاح
و تنها چهار حدیث از آن دین مرد را بسنده باشد.
یکی از آن چهار
قول رسول صلوات الله علیه است که فرمود :
الاعمال بالنیات
یعنی در عمل ، کار، دل و قصد و آهنگ راست .
و دیگر فرمود :
مِن حسن ایمان المرء ترکه ما لایعنیه
یعنی از نشانه های نیکوئی ایمان آن است که
از هرچه نه بکار تست دست برداری .
و دیگر فرموده :
لا یکون المؤمن مؤمناً حتی یرضی لأخیه
ما یرضاه لنفسه
یعنی مؤمن مؤمن نبود
تا آنگاه که
برای دیگران آن پسندد که خود را پسندد .
و دیگر فرمود :
الحلال بیّن
و الحرام بیّن
و بَینَ ذلک امور مشتبهات
فمن ترک الشبهات
نجی من المحرمات
و
من اخذ بالشبهات
ارتکب المحرمات
فهلک من حیث لا یعلم
یعنی روا و حلال پیدا
و
ناروا و حرام پیداست
و میان این دو اموریست که
حکم آن روشن نیست و مشتبه است ،
هرکه ازاین امور پرهیز جست
از نارواها و محرّم ها ایمن ماند
و آنکه بدانان یازید
در ناروائیها و حرامها افتاد
و از آنسوی که ندانست خود را بورطۀ هلاک افکند .
ابوبکر گوید که
ابوداود میـگفت شهوت خفیه یعنی
آز نهان و راز حب و دوستی ریاست است .
وقتی در مجلس استملاء
دوستی از او اجازت خواست
تا با محبرۀ وی چیزی نویسد
ابوداود گفت :
من شرّع فی مال اخیه بالاستیذان
فقد استوجب بالحشمة الحرمان .
و در ترجمۀ او آمده است که
سهل بن عبدالله تستری زاهد مشهور
که صاحب مقامات و کرامات بود
به زیارت ابوداود شد .
او را گفتند این سهل است که
به زیارت تو آمده است
ابوداود برپای خاست
و او را اکرام داد و بنشاند .
سهل گفت
مرا بتو حاجتی است ،
گفت
آن چیست بگوی با امکان ، آن حاجت برآرم ،
ابوداود بگفت .
سهل گفت
خواهم اجازت دهی تا بر آن زبان
که با وی از رسول صلی الله علیه وآله
حدیث کرده ای بوسه دهم
داود زبان بیرون کرد
و عبدالله زبان وی ببوسید .
و باز گویند که
او در روش و
هیئت و منظر و شمائل
به رسول علیه السلام ماننده بود،
بدین سیاق :
عن ابراهیم عن علقمه قال
کان عبدالله یشبه بالنبی صلی الله علیه و سلم
فی هدبه و دلّه
و کان علقمه یشبه به عبدالله
و قال جریر بن عبدالحمید
کان ابراهیم یشبه بعلقمه
و کان منصور یشبه بابراهیم
و قال غیر جریر
کان سفیان یشبه بمنصور
و قال عمران بن احمد
و قال ابوعلی القوهستانی
کان وکیع یشبه بسفیان
و کان احمد بن حنبل یشبه بوکیع
و کان ابوداود یشبه باحمد بن حنبل رضی الله عنهم .
ابوداود به سال ٢٧٥ ه.ق
به بصره درگذشت
و عبدالله بن عبدالواحد هاشمی بر وی نماز کرد .
حاجی خلیفه
علاوه بر «سنن»
دو کتاب یکی به نام
ناسخ القرآن و منسوخه
و دیگری را بقولی ،
دلائل النبوه
به نام او آورده است .
و ابن الندیم کتابی دیگر موسوم به
کتاب اختلاف المصاحف
از او نام برده
و در قاهره کتابی به نام
مراسیل
منسوب بدو به طبع رسیده است .
و سجستان که داود از آنجاست
سجستان خراسان ولایت معروف است
که بفارسی سیستان نامند
و یاقوت
در معجم البلدان
گوید که
ابوالفضل محمد بن طاهر مقدسی گفت
که از محمد بن نصر شنیدم که
نسبت ابوداود بسجستان یا
سجستانه قریه ای از بصره است .
و این گفته استوار نیست
چه گذشته از اینکه قاطبۀ حُفّاظ و ضابطین
برخلاف محمد بن نصر گفته اند ،
هم سبق بودن داود با اولاد اسحاق بن راهویه
به نیشابور
و حدیث شنیدن وی در صغر سن
از محمد بن اسلم طوسی
دو گواه دیگر بر صدق روایت مشهور است .
و نسبت ازدی در نام ابوداود بالولاء است .
و ششم - سنن
تألیف نِسائی (متوفی٣٠٣).
نِسائی
احمد بن علی بن شعیب ،
معروف به شیخ الاسلام
و مکنی به ابو عبدالرحمن .
در نِسای خراسان
به سال ٢٢٥ ه.ق تولد یافت
و به مصر رفت
و در آنجا مسکن گزید
و از ائمۀ فقه و حدیث زمان خویشتن شد .
در سفری به دمشق
از او در مورد حضرت علی و معاویه سؤال کردند
و وی علی را از معاویه برتر دانست ،
متعصّبان از مسجد بیرونش افکندند
و او را به رملة بردند .
باری دیگر نیز به همین علت مضروبش کردند .
سرانجام به تقاضای خویش به مکه رفت
و در همانجا درگذشت به سال ٣٠٣ ه.ق
او راست :
خصائص امیرالمؤمنین علی
و سنن النسائی یا
المجتبی در حدیث و الضعفاء و المتروکین .