نوشدارو
نوشدارو
(اِ مرکب)
انوش دارو.
(از بحر الجواهر).
تریاق. پادزهر.
(جهانگیری) (غیاث اللغات) (برهان قاطع).
نام معجونی است.
(برهان قاطع).
معجونی معروف.
(رشیدی) (انجمن آرا).
معجونی است شیرین مزه مفرح قلب و مقوی معده و دوائی است که دفع جمیع آلام و جراحتها کند.
(غیاث اللغات).
مراد از نوشدارو دوائی است که گوشت را برویاند، چنانچه بعضی مرهم ها همین عمل را می کنند.
(آنندراج).
معجونی که قدما می پنداشتند که بوسیلۀ آن زخم های صعب العلاج را میتوان معالجه کرد و مریض مشرف به موت را نجات داد.
(فرهنگ فارسی معین).
ظاهراً معجونی که برای علاج زخمهای منکر تیغ یا تیر به زهرآب داده مؤثر و نافعش میپنداشته اند. داروی بی مرگی. داروی نوش. داروی حیات بخش. دوای مؤثر
از آن نوشدارو که در گنجِ تو ست
کـجــا خـسـتـگــان را کند تندرست
حکیم فردوسی رحمة الله علیه