عَدلِ
(اصطلاح نحوی)
و خروج اسم از صیغۀ اصلی خود است
و آن دو قسم است :
تحقیقی
و
تقدیری،
«تحقیقی» خروج اسم از اصل محقق باشد، و دلالت کند بر وی دلیل بدون «منع صرف»، چون «ثلث» و «مثلث» که «معدول» است از «ثلثة ثلثة» زیرا که چون یافتند اینها را «غیرمنصرف» پس محتاج شدند به وجود سببین و یافتند در آن وصف و آن بدون سبب دیگر سبب «منع صرف» نباشد و سبب دیگر در آن موجود نبود پس دانسته شد اینکه در اینها «عدل» است و دلالت میکند بر او دلیل دیگر سوای «منع صرف» و آن این است که چون معنی مکرر باشد لفظ هم مکرر باشد و در اینجا معنی مکرر است نه لفظ، پس دانسته شد که اصل اینها لفظ مکرر باشد و آن «ثلثة ثلثة» است.
و «عدل تقدیری» که خروج اسم باشد از اصل مقید، و دلیل نباشد بر وی غیر «منع صرف» چون «عُمَر» که «معدول» است از «عامر» و چون یافته شد «غیرمنصرف» و نبود در وی سببی غیر«عَلَمیّت» و آن کفایت نمیکند فقط در سبب «منع صرف» پس فرض کرده شد خروج او از «عامر».