طوس. (اِخ)
ناحیتی است (به خراسان) و اندر وی شهرکها ست چون طوران و نوقان و بروغون و رایکان و بنواذه و اندر میان کوهها ست و اندر کوههای وی معدن پیروزه است و معدن مس است و سرب و سرمه و شبه و [ از وی ] دیگ سنگین و سنگ فسان و شلواربند و جورب خیزد وبه نوقان مرقد مبارک علی بن موسی الرضا (ع) است و آنجا مردمان به زیارت شوند و هم آنجا گور هارون الرشید است. (حدود العالم)
چند شهری است اندر ایران مرتفع تر از همه بهتر و سازنده تر از خوشی آب و هوا گنجۀ پرگنج در اران، صفاهان در عراق، در خراسان مرو و طوس، در روم باشد اقسرا. (از نزهة القلوب ص ٩١ و٩٢)
طوس، از اقلیم چهارم، طولش از جزایر خالدات «صب لب» و عرض از خط استوا «لز». جمشید پیشدادی ساخت بعد از خرابیش، طوس نوذر تجدید عمارتش کرده بنام خود منسوب گردانید و از مزار عظما قبر امام معصوم علی بن موسی الرضا رضی الله عنهما بن جعفر در دیه سناباد به چهار فرسنگی طوس است و قبر هارون الرشید خلیفۀ عباسی در مشهد مقدس آن حضرت است و مشهد طوس از مشاهیر مزارات متبرکه است و آن موضع اکنون شهرچه شده و از مشهد تا زاوۀ سنجان پانزده فرسنگ است ... و در جانب قبلی طوس دروازه ای است که سه هزار ولی ابوبکرنام در مزارات این دروازۀ رودبار آسوده اند و در جانب شرقی او قبر امام حجة الاسلام محمد غزالی و احمد غزالی و مزار فردوسی و معشوق طوسی هم آنجا است. مردم طوس نیکوسیرت و پاک اعتقاد و غریب دوست باشند و از میوه های آنجا انگور و انجیر و بسیار شیرین باشد و در حوالی طوس مرغزاری است آن را مرغزار رایکان گویند. (نزهة القلوب چ اروپا صص ١٥١-١٥٠)
گروهی از بزرگان چون جابر بن حیان پدر شیمی، فردوسی، خواجه نظام الملک، محمد بن اسلم، امام محمد غزالی، خواجه نصیرالدین از آنجا باشند. یاقوت در معجم البلدان گوید: شهری است به خراسان، میان آن و نیشابور قریب ده فرسنگ است و آن مشتمل بر دو بَلده باشد، یکی را طابران گویند و دیگری را نوقان و آن دو را فزون از ده هزار دیه باشد. فتح طوس به روزگار عثمان بود و قبر علی بن موسی الرضا (ع) و هارون بدانجاست.
مسعر بن مهلهل گوید: طوس چهار شهر است که دو شهر آن بزرگ و دو کوچکند و در آن آثار بناهای اسلامی مهمی وجود دارد، همچنین خانۀ حمید بن قحطبه در آن شهر است که مساحت آن یک میل در یک میل است و آرامگاه علی بن موسی الرضا (ع) و قبر رشید در برخی از بوستان های آن خانه است و میان طوس و نیشابور قصر باشکوه عظیمی است که آن را بنیانی بس استوار است و من به بلندی دیوارها و استواری بنیان آن قصری ندیده ام و در داخل آن کاخ، مقصوره هائی است که زیبائی آنها مایۀ حیرت و شگفتی است. همچنین در درون قصر مزبور نوعی عمارت طولانی و دراز و رواقها و گنجینه ها و خلوتخانه ها ست. من از چگونگی آن کاخ پرسیدم و دیدم مردم شهر به اجماع معتقدند که بنای مزبور یادگار یکی از تبابعه است که از یمن به قصد تسخیر کشور چین حرکت کرده است و چون بدین جایگاه رسیده است بر آن شده است که حرمسرا و گنجینه ها و ذخایر خود را در محلی بگذارد و خود سبک تر به سیر خود ادامه دهد بدین منظور این کاخ را بنیان نهاده و نهر بزرگی در آن جاری ساخته است که آثار آن نمودار است، آنگاه گنجها و ذخایر و حرمسرای خود را در آنجا گذارده و خود به چین رهسپار شده و پس از رسیدن به مقصود خود بدین جایگاه بازگشته است. و آنگاه برخی از ذخایری را که در کاخ به ودیعت سپرده است با خود به یمن برده و بسیاری از آنها را هم در همان کاخ باقی گذارده است ولی جایگاه گنجها و ذخایر مزبور را از نظرها نهان ساخته و صفات مواضع آنها را با آنها نوشته است و در زیر خاک مدفون ساخته است و این وضع بر این کیفیت همچنان باقی بوده است، کاروان ها و مسافران بدان کاخ فرود میـآمده اند و از ذخایر و گنجینه های نهفته در آن به هیچ رو آگاه نبوده اند تا سرانجام این راز آشکار میـشود و اسعد بن ابی یعفر صاحب کحلان در روزگار ما این گنجینه ها را بیرون میـآورد، چه وی از صفات گنجینه ها آگاه میـشود و بیدرنگ گروهی را برای بیرون آوردن آنها بدان سوی گسیل میدارد و آنها گنجینه ها را به یمن نزد وی میبرند.
یاقوت گوید: اهل خراسان مردم طوس را گاو خوانند و سبب آن ندانستم چیست. و بدین دو بیت مردی نظام الملک را هجا گوید:
لقد خرّب الطوسی بلدة غزنة
فصب علیه الله مقلوب بَلدته
هو الثور قرن الثور فی حِر امه ِ
و مقلوب اسم الثور فی جوف لحیته
و دعبل بن علی را قصیدتی است در مدح آل علی (ع) که در آن ذکر قبر علی بن موسی (ع) و رشید را به طوس کند:
اربع بطوس علی قبر الزکی به
ان کنت تربع من دین علی وطری
قبران فی طوس خیر الناس کلهم ِ
و قبر شرّهم ِ هذا من العبر
ما ینفع الرجس من قرب الزکی و لا
علی الزکی بقرب الرجس من ضرر
هیهات کل امری ء رهن بما کسبت
یداه حقاً فخذ ما شئت او فذر
بارتولد در کتاب نفیس جغرافیای تاریخی ایران آرد: «... کلمۀ طوس در قرن دهم م. به یک ولایت تمام اطلاق میشد که شهر نوقان و شهر طابران و قریۀ سناباد که به سال ٨٠٩ م. هارون الرشید و به سال ٨١٨ م. علی بن موسی الرضا (ع) از ائمۀ آل علی (ع) در آن مدفون گردیدند در ولایت طوس بودند. مأمون برای خوش آیند شیعیان امام رضا (ع) را وارث تاج و تخت اعلام کرد ولی بعد بطوری که میگفتند امر داد مسمومش ساختند. شرح و توصیف طوس قرون وسطی را ما در دست نداریم. در زمان جغرافیانویسان عرب شهر طوس بواسطۀ رونق و ترقی نیشابور اهمیت بزرگی نداشت. طوس هم مانند نیشابور به دست تولوی پسر چنگیزخان خراب و در زمان اوغدی (اوکتای) جانشین چنگیز بتجدید عمارتش پرداختند و از آن به بعد چند مرتبه مقر فرمانروایان مغول شد. بعد از سقوط مغولهای ایران طوس با قوچان و کلات و ابیورد و نسا و واحۀ مرو در جزو قلمرو دولت کوچکی که امیر ارغونشاه رئیس طائفۀ جون غربانی تشکیل داده بود درآمد، بعد از ارغونشاه پسرانش محمدبیگ و علی بیگ جانشین پدر شدند. علی بیگ در سال ١٣٨٢ م. مجبور به اطاعت از تیمور شده بعد وی را به فرغانه اعزام و در سال بعد مقتول ساختند. در سال ١٣٨٩ م. بعد از شورشی که پیشرفت نداشت طوس را قتل عام کردند و قریب به ده هزار نفر کشته شد. پای دروازه های شهر برحسب معمول برجهائی از کلۀ کشتگان ساخته بودند. (شرف الدین ج ١ ص ٤٦٩)
تجدید عمارت قلعۀ طوس بعد از فوت تیمور و در سال ١٤٠٥ م. انجام گرفت. در دوره های بعد اسم طوس را با نام مشهد یکجا میبرند، مشهد تدریجاً بواسطۀ اهمیت مذهبی خود شهر مجاور را تحت الشعاع قرار داده و پایتخت خراسان گردید. سیاح هندی که معاصر نادرشاه بوده از مهاجرت تدریجی سکنۀ طوس بمشهد سخن میراند و صنیع الدوله وزیر ایران (که بعدها ملقب به اعتمادالسلطنه گردید) قول سیاح هندی را در کتاب خود مسمی به مطلع الشمس نقل کرده و وضع کنونی خرابه های طوس را مفصلاً در این کتاب شرح داده است. در بین خرابه ها هیچگونه آثاری که دارای تاریخ باشد دیده نمیـشود. صنیع الدوله دیوارهای شهر را که یک فرسخ دور آن است و ارگی را که در قسمت شمال شرقی بوده و عمارت بزرگی را که شاید مسجد و داخل شهر بوده تعریف میکند. در همه جا طول و عرض و ارتفاع دیوارها و برجها و خرابه های سایر عمارات ذکر شده. در داخل ارگ قلعۀ کوچکی بوده که بر روی تپۀ مصنوعی ساخته بودند، در کتاب مزبور تصویر مسجد نیز ترسیم یافته، این عمارت در نزد ایرانیان به نقاره خانه معروفست.
فرزر در ضمن تعریف طوس از منارۀ کوچکی (در نزدیکی مسجد) و گنبد کوچکی در بالای قبر فردوسی که در بیرون شهر نزدیکی دروازۀ جنوب شرقی واقع بوده سخن میراند بطوری که نقل میکنند ساختمان این گنبد را به عبیدالله خان بخارائی که در قرن شانزدهم م. زمامدار بوده نسبت میدهند. در سال ١٨٥٨ م. که خانیک اف به این سرزمین به سیاحت آمده بود دیگر آن گنبد نبود و محل روی قبر گندم کاشته بودند. پرفسور ژوکوفسکی به سال ١٨٩٠ م. به محل مزبور رفته و فقط تپه ای دیده بود که در آن کاوشهائی شده و این تپه از آجر و نیمه و قطعات کاشی که بلاشک از بنای خراب شده باقی مانده بودند تشکیل یافته و شاید این همان بنائی باشد که فرزر مشاهده کرده بود. به طوری که دهاقین تعریف کرده بودند تپۀ مزبور را آصف الدوله حاکم سابق خراسان کنده و دور محوطه ای که تشکیل یافته بود آجر گرفته و دیواری در اطراف تپه کشیده میخواست بنائی روی آن بسازد لیکن قبل از اتمام کار بدرود زندگانی گفت. زمانی بود که قبور امامین یعنی امام احمد و امام محمد غزالی که دومی مؤلف کتاب شهیر احیاءالعلوم است نزدیکی قبر فردوسی بود، قبر محمد غزالی در قرن چهاردهم م. در ضمن شرح سیاحت ابن بطوطه مذکور گردیده لیکن در این زمان از بین رفته و اثری از آن نمانده است. طوس در سمت شمالی کشف رود واقع است. در نزدیکی دروازۀ جنوب شرقی طوس در سر راه مشهد پل هشت چشمه ای از روی رودخانه ساخته بودند، پل مزبور در این زمان بحال نیمه خراب باقی است. فرزر و صنیع الدوله هر یک شرحی در توصیف این پل نگاشته اند، مخصوصاً صنیع الدوله فاصلۀ هر یک از چشمه ها را هم ذکر کرده، پلی که بر روی کشف رود قدری پائین تر بر سر راه کلات و مشهد (بفاصلۀ پنج میل از مشهد) ساخته اند و دارای یازده چشمه است به وضع بهتر باقی مانده ولی نه بطوری که کاملاً بی عیب باشد. پل مزبور به «پل شاه» معروفست. (جغرافیای تاریخی ایران تألیف بارتولد ترجمۀ سردادور صص ١٦٢-١٦٠).